نازپرورده

معنی کلمه نازپرورده در لغت نامه دهخدا

نازپرورده. [ پ َ وَ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) نازپرور. نازپرورد. رجوع به نازپرورد شود :
نازپرورده هزار نیاز
پرده رمز برگرفت از راز.نظامی.چو شد نازپرورده آن شاخ سرو
خرامنده شد چون خرامان تذرو.نظامی.

معنی کلمه نازپرورده در فرهنگ معین

(پَ وَ دِ ) (ص مف . ) کسی که در رفاه و آسایش پرورش یافته .

معنی کلمه نازپرورده در فرهنگ عمید

آن که در رفاه و نازونعمت پرورش یافته.

معنی کلمه نازپرورده در فرهنگ فارسی

( صفت ) نازپرورد: ناز پرورده هزار نیاز پرده رمز برگرفت از راز. ( نظامی )

معنی کلمه نازپرورده در ویکی واژه

کسی که در رفاه و آسایش پرورش یافته.

جملاتی از کاربرد کلمه نازپرورده

تو پا به هوش نه، ای مست نازپرورده که عرش را دم خسرو ستون بجنباند
گر بر دارم ز پیش دل پردهٔ عشق بینند دلی به نازپروردهٔ عشق
دختر خسرو شاهنشه دیرین بودم نازپرورده در دامن شیرین بودم
نازپرورده تنی را که چون جان داشت نبی به جهان زینت آغوش رسول عربی
منم بنده این مهربان بنده را گشاده‌دل و نازپرورده را
بس که نشو و نما با پدر کرده ود روی دامان او نازپرورده بود
باد در عز و نازپرورده شاه از او او ز شاه برخَورده
نازپرورده هزار نیاز پرده رمز بر گرفت ز راز
چینِ نازپرورده‌ست ‌گردِ وحشتم بیدل دامنی گر افشاندم طره‌ای پریشان شد