ناراضی

معنی کلمه ناراضی در لغت نامه دهخدا

ناراضی. ( ص مرکب ) ناخشنود. آنکه خرسندی و خوشدلی و قناعت ندارد. ( ناظم الاطباء ). که راضی نیست.که رضایت ندارد.ناخرسند. غیرقانع. مقابل راضی. رجوع به راضی شود.

معنی کلمه ناراضی در فرهنگ معین

[ فا - ع . ] (ص . ) آن که راضی نیست ، ناخشنود. مق راضی .

معنی کلمه ناراضی در فرهنگ فارسی

( صفت ) آنکه راضی نیست ناخشنود مقابل راضی .

معنی کلمه ناراضی در ویکی واژه

آنکه از کسی، چیزی، یا کاری خشنود نیست، ناخشنود. مقابل راضی.

جملاتی از کاربرد کلمه ناراضی

شمار اندکی از ایزدی هاعرباند. در زمان حکومت صدام حسین در عراق، دولت مرکزی می‌کوشید با انگشت نهادن بر همین اقلیت عرب، عرب بودن بانی کیش ایزدی و عرب تبار قلمدادکردن دیگر ایزدی‌ها، آنان را به سوی خود جلب کند و هم اینکه از آنان به عنوان اهرمی علیه دیگر کردها که رکن عمده‌ای از ناراضیان حکومت حزب بعث را تشکیل می‌دادند، استفاده کند.
مخالفت با حق تکثیر یا ضدکپی‌رایت به جنبشی گفته می‌شود که از ماهیت قوانین کنونی کپی‌رایت ناراضی است و بر پیامدهای منفی فلسفی، اقتصادی یا اجتماعی این قوانین تأکید می‌کند. معمولاً کپی‌رایت بر طبق کنوانسیون برن برای حمایت از آثار ادبی و هنری شکل می‌گیر که پایه‌گذار آن ویکتور هوگو بوده‌است. با این حال موافقتنامه‌های متعدد بین‌المللی برای کپی‌رایت وجود دارد و در کشورهای مختلف قانون کپی‌رایت فرق می‌کند.
بقا گر بیشتر داری بدانی که جاناراضیست این زندگانی