ناراحتی

معنی کلمه ناراحتی در لغت نامه دهخدا

ناراحتی. [ ح َ ] ( حامص مرکب ) راحت نبودن. راحت نداشتن. در زحمت بودن. عدم آرامش و آسایش.به زحمت افتادن. || خشمگینی. برآشفتگی.

معنی کلمه ناراحتی در فرهنگ معین

( ~ . ) [ فا - ع . ] (حامص . ) ۱ - راحت نبودن ، آرامش و آسایش نداشتن . ۲ - اضطراب ، تشویش . ۳ - عصبانیت .

معنی کلمه ناراحتی در فرهنگ عمید

۱. ناراحت بودن.
۲. عصبانیت.

معنی کلمه ناراحتی در فرهنگ فارسی

۱ - راحت نبودن آرامش و آسایش نداشتن ۲ - اضطراب تشویش مقابل راحت . یا با ناراحتی با اضطراب و تشویش با عصبانیت : [با ناراحتی جمله اش را قطع کردم وگفتم..] یا به ناراحتی . با ناراحتی : [ آهو با تشنج دست روی قلب خود فشرد و بناراحتی آب دهان خود را قورت داد ... ] ۳ - عصبانیت . یا با ناراحتی . با عصبانیت .

معنی کلمه ناراحتی در ویکی واژه

disagio
malessere
راحت نبودن، آرامش و آسایش نداشتن.
اضطراب، تشویش.
عصبانیت.

جملاتی از کاربرد کلمه ناراحتی

می‌دانم که این عمل برای من ناراحتی به بار خواهد آورد و ارائهٔ آزاد این اطلاعات به مردم، پایان کار من خواهد بود.