ناراحت شدن

معنی کلمه ناراحت شدن در لغت نامه دهخدا

ناراحت شدن. [ ح َ ش ُ دَ ] ( مص مرکب ) در تداول ، عصبی شدن.برآشفتن. || به زحمت افتادن. ملول شدن.

معنی کلمه ناراحت شدن در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - بزحمت افتادن ۲ - مضطرب شدن ۳ - عصبانی شدن .

معنی کلمه ناراحت شدن در ویکی واژه

dispiacersi

جملاتی از کاربرد کلمه ناراحت شدن

ساندرز مجدداً تماس گرفت. خمینی به فرزندش احمد گفت همه را از اتاق بیرون کند زیرا این افراد «وارد نیستند». یزدی می‌گوید حاضران در اتاق از او (یزدی) به دلیل این دستور خمینی ناراحت شدند. ابراهیم یزدی ادامه می‌دهد که صادق خلخالی کسی بود که بیشتر از همه، از اینکه مجبور بود از اتاق بیرون رود، ناراحت شده بود.
در دیداری که این نوجوانان با شخص اول کشور عراق صدام حسین داشتند وی سعی می‌کند تا با ناراحت شدن از این موضوع که اینها کودکانی بیش نیستند که به زور به جنگ فرستاده شدند، با آنها احساس همدردی کند و به دختر کوچکش «هلا» می‌گوید که شاخه گل‌هایی را به آنها بدهد و بعد با آن‌ها عکس یادگاری می‌گیرد و می‌گوید که بزودی با موافقت کمیته بین‌المللی صلیب سرخ آنها را به ایران برمی‌گرداند.
برایان اپستاین را می‌توان موثرترین فرد در تبدیل شدن بیتلز به یک گروه مشهور در سراسر دنیا نامید. او همچنین گروه را پیش هم نگاه می‌داشت و از همه مهم‌تر امور مالی گروه در دست او بود. وقتی اپستاین در سال ۱۹۶۷ به علت مصرف بیش از اندازه مواد مخدر از دنیا رفت، خلأئی در گروه به‌وجود آمد. جان لنون از همه به اپستاین نزدیکتر بود و از همه بیشتر تحت تأثیر مرگ او قرار گرفت. پل مکارتنی نیز که وضع آشفته گروه را می‌دید سعی کرد پروژه‌های جدید گروه را شروع کند. دیگر اعضای بیتلز از افزایش تسلط مکارتنی بر جنبه موسیقایی و نیز جنبه اقتصادی گروه آشفته و ناراحت شدند. لنون بعدها گفت که فعالیت‌های مکارتنی برای بقای گروه حیاتی بودند.