نادم

معنی کلمه نادم در لغت نامه دهخدا

نادم. [ دِ ] ( ع ص ) اسم فاعل از نِدَم و ندامة. ( اقرب الموارد ). پشیمان.( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ) ( ناظم الاطباء )( دهار ) ( غیاث اللغات ). || شرمسار. خجل. شرمنده. متأسف. ( ناظم الاطباء ). ج ، نُدّام ، نادمون.

معنی کلمه نادم در فرهنگ معین

(د ) [ ع . ] (اِفا. ) پشیمان .

معنی کلمه نادم در فرهنگ عمید

پشیمان.

معنی کلمه نادم در فرهنگ فارسی

پشیمان
( اسم ) ۱- پشیمان . ۲- شرمنده خجل شرمسار.

جملاتی از کاربرد کلمه نادم

من شرط دوستی به تو آرم به جا و تو بستی کمر چرا؟ به عنادم عبث عبث
یکی گفتش کزین هیکل تراشی عجب دارم اگر نادم نباشی
ز نیک و بد این و آن فارغم من برین نعمت ایزد زیادت کنادم
بسی شیطان بود نادم ز ترک سجده آدم که دید آنروز خاک و بیند اینک نور یزدانی
ای به جائی در کمال عدل کز بس راستی ست آسمان نادم شده ست از برج میزان داشتن
تا نرفته‌ام ز نظر شام من رسان به سحر شمع انتظار توام صبح نادمیده بیا
اگر نادم نباشی ترک اظهار ندامت کن ز گریه دامن اهل ریا پیوسته تر باشد
بدکنم بد با تو خلق و خوی خلق نادمت سازم ز گفت‌وگوی خلق
هم از کرده نادم هم از بخت خائب که نزدیک خسرو بود راه او را
دلیل عبرت دل صبح نادمیده بس است که ضبط آه بر آیینه زنگ می‌بارد