ناخن گیر

ناخن گیر

معنی کلمه ناخن گیر در لغت نامه دهخدا

ناخن گیر. [ خ ُ ] ( نف مرکب ) چیزی نرم که ناخن در آن بند شود. ( آنندراج ). رجوع به ناخن گیر کردن شود.
ناخن گیر. [ خ ُ ] ( اِ مرکب ) دست افزار حجامان که بدان ناخن چینند. ( آنندراج ). وسیله گرفتن ناخن. ناخن چین. مقص. ناخن پیرا. ابزاری که بدان ناخن ها را کوتاه کنند.

معنی کلمه ناخن گیر در فرهنگ معین

(خُ ) (ص فا. اِ. ) ۱ - ابزاری برای کوتاه کردن ناخن . ۲ - چیزی نرم که ناخن در آن گیر کند.

معنی کلمه ناخن گیر در فرهنگ عمید

وسیله ای که با آن ناخن ها را کوتاه کنند، ناخن چین.

معنی کلمه ناخن گیر در فرهنگ فارسی

( صفت و اسم ) ۱ - آلتی که بوسیله آن سرناخن را چینند ناخن برا ناخن پیرا ناخن گیره . ۲ - چیزی نرم که ناخن در آن بند شود.

معنی کلمه ناخن گیر در دانشنامه عمومی

ناخن گیر ابزاریست که دو تیغه هلالی شکل شبیه ناخن دارد و برای کوتاه کردن ناخنها ناخن را بین این دو تیغه قرار داده و کوتاه می کنند. ناخن گیرها برای حفظ سلامتی ناخن های دست و پا و تمیز نگه داشتن آن ها نقش مهمی ایفا می کنند. البته پزشکان توصیه میکنند که از ناخن گیر به صورت مشترک استفاده نشود و هر فرد باید ناخن گیر شخصی داشته باشد، چرا که امکان انتقال بیماری از این طریق بسیار زیاد است. ناخن گیرها معمولاً از فلزو استیل ساخته می شوند ولی از موادی مانند پلاستیک هم می شود برای تولید آن ها استفاده کرد. مشخص نیست چه کسی این ابزار را اختراع کرده است، ولی برای اولین بار حق امتیاز برای طراحی بهتر و کاربردی تر ناخن گیر به یک آمریکایی، ولنتاین فگتری داده شد. ناخن گیر از ترکیب اهرم نوع اول حالت دوم و گوه تشکیل شده است.
• آرایش
• ابزار برش
• ابزارهای خانگی
• ابزارهای مکانیکی دستی
• اختراع های سده ۱۹ ( میلادی )
• بهداشت ناخن
• تجهیزات پزشکی
• مقاله های بدون منبع
• همه مقاله های بدون منبع
• همه مقاله های خرد
• مقاله های خرد ابزار

معنی کلمه ناخن گیر در ویکی واژه

ابزاری برای کوتاه کردن ناخن.
چیزی نرم که ناخن در آن گیر کند.

جملاتی از کاربرد کلمه ناخن گیر

می کند امروز صائب موم نی در ناخنم من که ناخن گیر می کردم به آهی، خاره را
نیست چون غنچه پیکان دل ماناخن گیر ورنه چون صبح،دم عقده گشا دارد عشق
روی دل هرگز نمی‌بیند ز ما آشفتگان همچو داغ آینه‌، داغی که ناخن گیر نیست
نیست ناخن گیر دل‌های عزیزان ورنه من ناوک خارا شکافم این چنین کاستاده‌ام
اگر من بیستون عشق را تعمیر می کردم به آهی سنگ را چون سینه ناخن گیر می کردم
دوستی دارم چون ناخن گیر بس منافق صفت و دشمن روی
منع شد تا ز عدل او نخجیر شده منقار باز، ناخن گیر
سد اسکندر که چون آیینه ناخن گیر نیست سینه کبک است پیش چنگل شهباز عشق
ز عشق لاله رخان دلنشین من نشود چو داغ آینه، داغی که نیست ناخن گیر