نابینائی

معنی کلمه نابینائی در لغت نامه دهخدا

نابینائی. [ حامص مرکب ] کوری. عمیاء. ضرارة. ( دهار ) :
کان به نابینائی از راه اوفتاد
وین دو چشمش بود و در چاه اوفتاد.( گلستان ).

جملاتی از کاربرد کلمه نابینائی

نقلست که نابینائی بود در شهر که از بس که نام شبلی شنیده بود عاشق او شده او را نادیده روزی باتفاق شبلی باو افتاد و گرسنه بود گرده بر گرفت مرد نابینا از دست او بازستدو او را جفا گفت: کسی نابینا را گفت: که او شبلی بود آتش در نابینا افتاد از پس او برفت و در دست و پای افتاد وگفت: می‌خواهم غرامت آنرا دعوتی بدهم شبلی گفت: چنان کن مرد دعوتی ساخت و قرب صد دینار در آن خرج کرد و بسی بزرگان را بخواند که شبلی امروز مهمان ماست چون به سفره بنشستند کسی از شبلی پرسید که شیخانشان بهشتی و دوزخی چیست گفت: دوزخی آن بود که گرده برای خدای تعالی به درویشی نتواند داد و برای هوای نفس صد دینار در دعوتی خرج کند چنین که این نابینا کرد و باز نشان بهشتی برخلاف این بود.
یعنی هر که در این عالم نابینا باشد در آن عالم نیز نابینا باشد و مراد از این نابینای ظاهر نیست به اتفاق علما، بجهت آنکه شاید کسی در این عالم ظاهر اعمی باشد و مؤمن و عمل صالح کند در آن عالم حق تعالی او را چشم​های روشن عطا کند. پس معلوم شد که این نابینائی، نابینائی چشم معنی است یعنی اینجا هرکه بحقیقت خدای را نبیند و نشناسد درآن عالم نیز نبیند و نشناسد و نیز حضرت مصطفی علیه السلام فرموده که: «کما تعیشون تموتون و کماتموتون تبعثون و کما تبعثون تحشرون». و این معنی را عارفان گفته​اند:
بسا که نابینائی به هدفی که خواهد رسد و بینا خطا کند. با هیچ کس دشمنی مورز چه دشمنی تو ناگزیر یا با نادان است یا دانا.
چو نابینائی آمد آشکارش بهر دردی زیادت شد هزارش
جوانی بگذشت و تو در جامه ی نابینائی و گمراهی غافل ماندی تا کی چونان چهارپایان سرگردانی و هنگام غنیمت بگوشه ای خفته؟
همیگوید مثل او چون مثل سگ است اگر او را بزنی زبان بیرون افگند یعنی جفا گوید و اگر دست باز داری اش بانگ کند و بیازارد و این مثل آنهاست که دروغ زن داشتند نشانیهای ما را یعنی امامان حق را اطاعت نداشتند پس تو ای محمد قصه کن بر ایشان قصه ها را مگر ایشان اندیشه کنند و این نادانان مرشریعت را همی آزارند باینکه ایشانرا دست بازداشته است چنانکه خدایتعالی همیگوید لاجرم اندر تاریکی و نادانی و نابینائی هلاک همیشوند و ما بدین جایگاه اندر اثبات باطن سخن گوئیم تا مگر کسی را ایزد تعالی بیداری دهاد و بدان حق را ببیند و مومنانرا بنادانی نیازارد.
معاویه، ابن عباس را - پس از کور شدنش - گفت: شما بنی هاشم را چه می شود که بنابینائی مبتلا می شوید؟ وی پاسخ داد: شما بنی امیه را چه میشود که بکور دلی مبتلا می گردید؟