نابست

معنی کلمه نابست در ویکی واژه

نوعی بَدهمایی که در آن دندان‌های بالا و پایین در حالت بَرهمایی مرکزی به یکدیگر نمی‌رسند

جملاتی از کاربرد کلمه نابست

لبه‌ها ممکن است وابسته به دیدگاه باشند - یعنی می‌توانند با تغییر نقطه دید تغییر کنند، و نوعاً هندسه صحنه، اجسامی که جلوی همدیگر را گرفته‌اند و مانند آن را نشان می‌دهند یا ممکن است نابسته به دیدگاه باشند - که معمولاً نمایانگر ویژگی‌های اجسام دیده‌شده همچون نشان‌گذاری‌ها و شکل سطح باشند. در دو بعد و بالاتر مفهوم تصویر باید در نظر گرفته شود.
نابسته دری ز محنت من صد در ز بلا و رنج بگشاد
یکی درنگر تنگ بگسسته را ابر باره ستوار نابسته را
تن مرد جنگی چنان خسته دید همه خستگیهاش نابسته دید
و گفت: زهد در دنیا نه پلاس پوشیدن است ونه نان جوی خوردن است، ولیکن دل در دنیا نابستن است و امل کوتاه کردن است.
چون نقش کنم بر ورق از پرتو معنی گویی که رقم کرده به آب زر نابست
جمال بی نشانت روی بنمود دَرِ نابسته بر روی تو بگشود
شمر بی‌دین را به قتل من در این صحرا شنابست شد کمیت خامه (صامت) ز شرح ماتمت لنک
بندی از نعلین او بگسسته بود وزکمال کودکی نابسته بود
وزان ناله و زاری خستگان به بند اندر آیند نابستگان
آبی بکش از چاه زندگانی همواره نه این دلو را طنابست