میوه
معنی کلمه میوه در لغت نامه دهخدا

میوه

معنی کلمه میوه در لغت نامه دهخدا

میوه. [ می وَ / وِ ] ( اِ ) بار و ثمر و هر محصولی از نباتات که از عقب گل و شکوفه برآمده و حاوی تخم می باشد. ( ناظم الاطباء ). ثمرة. ثَمار. بار. بر. حاصل. قطف. با دادن و خوردن و چیدن صرف شود. ( یادداشت مؤلف ). به کسر و فتح اول هر دو آمده. ( غیاث ). صاحب آنندراج گوید: بر هر میوه از خربزه و هندوانه و انارو انجیر و لیمو و نارنج اطلاق شود و خانه رس و نیم رس و گلوسوز و از شاخ کنده از صفات اوست و با لفظ افشاندن و خوردن و گزیدن. مستعمل. ( از آنندراج ). فاکه. ( دهار ). فکهه. ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( یادداشت مؤلف ) ( ترجمان القرآن ). ثمره. ثمر. ( منتهی الارب ) ( دهار ) ترجمان القرآن ) ( یادداشت مؤلف ) ( نصاب الصبیان ) :
پر از میوه کن خانه را تا به در
پر از دانه کن خنبه را تا به سر.ابوشکور بلخی.همان میوه تلخت آرد پدید
از او چرب و شیرین نخواهی مزید.فردوسی.از آن پیش کاین کارها شد بسیج
نبد خوردنیها جز از میوه هیچ.فردوسی.بدیشان چنین گفت کاین سبزجای
پر ازمیوه و مردم و چارپای...فردوسی.توان دانست که میوه بر هرچه جمله آید. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 393 ).
تن ما چو میوه ست و او میوه دار
بچینند یک روز میوه ز دار.اسدی.میوه او را نه هیچ بوی و نه رنگ است
جامه او را نه هیچ پود و نه تار است.ناصرخسرو.هر آن میوه که نبود طعم و بویش
نباشد باغبان در جستجویش.ناصرخسرو.هزاران میوه رنگارنگ و لونالون و گوناگون
نگویی تا نهان او را که در شاخ شجر دارد.ناصرخسرو.میوه در خواب روزی است از شاه
لیک نه اندر زمان کاندرگاه.سنائی.میوه شاخ فریبرز فلک
هم به باغ ملک آبا دیده ام.خاقانی.میوه دولت منوچهر است
اخستان افسر کیان ملوک.خاقانی.در بوستان عهد شنیدم که میوه هاست
جستم به چند سال و گیایی نیافتم.خاقانی.چو کردی درخت از پی میوه پست
جز آن میوه دیگر نیاید به دست.امیرخسرو دهلوی.همی میوه ز میوه رنگ گیرد
ز خوبان خوبرو خوبی پذیرد.جامی.ز میخوش گزکها در این انجمن

معنی کلمه میوه در فرهنگ معین

(وِ ) (اِ. ) بار، ثمر. ، ~ی دل کنایه از: فرزند است .

معنی کلمه میوه در فرهنگ عمید

تخمدان بارورشده و رسیدۀ گل که دانه ها را در بر می گیرد، به ویژه درصورتی که دارای گوشته باشد، بار، بر، ثمر.
* میوهٴ دل: [مجاز] فرزند.

معنی کلمه میوه در فرهنگ فارسی

بر، ثمر، بار در ت ، میوه دل: کنایه ازفرزند
( اسم ) محصولی که پس از عمل لقاح در گلها براثر رشد مادگی بوجود میاید . میوه معمولا شامل دو قسمت است : یک قسمت بسبب رشد و نمو برچه هابوجود میاید که معمولا قسمت اندوخته یی و میوه خوراکی را میسازد و بنام پریکارپ خوانده میشود و قسمت دیگر که بر اثر رشد و نمو تخمک بوجود میاید آنرا دانه نامند . پریکارپ در میوه ها معمولا از سه قسمت ساخته شده است : یکی اپیدرم خارجی که همان پوسته ظاهری میوه است و بناماپی کارپ نیزخوانده میشود. در برخی میوه هامانند بادام و هلو و به روی اپی کارپ را کرکهای نرمی پوشانده است . دیگر قسمت زیرا اپی کارپ که معمولا قسمت خوراکی میوه را تشکیل میدهد و بنام مزوکارپ خوانده میشود و بالاخره قسمتی را که روی دانه را فرا گرفته و در برخی میوه ها( مانند هلو وزردالو و بادام و گردو و آلو و گیلاس و غیره ) چوبی و سخت شده است و بنام آند و کارپ مینامند . میوه ها را نسبت باختلافی که در ساختمان پریکارپ آنهادیده میشود بدو دسته مختلف تقسیم میکنند : یکی میوه های گوشتی که دارای مزوکارپ ضخیم و نرم و گوشتی هستند مانند میوه گوجه و انگور و سیب دیگرمیوه های خشک که مزوکارپ آنهانازک و خشکاست مانندمیوه زردک و خشخاش و زبان در قفا. میوه های گوشتی بدو نوع شکوفا و ناشکوفا تقسیم میشوند . در نوع اول میوه پس از رسیدن شکافته میشود و دانه ها بخارج میریزند مانند میوه جوز بویا و میوه گل حنا. در نوع دوم معمولاپس از رسیدن دانه را در خود محبوس نگاه میدارد بار ثمر جمع :میوه ها میوجات ( غلط مشهور ). یامیوه دل .۱ - فرزند دلبند : [ مرزبانشاه گفت : ای پدر عزیز و ای میوه دل و ای روشنی دیده . ] ۲ - شعر . ۳ - سخن . یا میوه ها. جمع میوه بارها و ثمرهای گیاهان .

معنی کلمه میوه در فرهنگستان زبان و ادب

{fruit} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ساختاری در گیاهان که از نمو دیوارۀ تخمدان حاصل می شود و دانه یا دانه های رسیده را در بر می گیرد

معنی کلمه میوه در دانشنامه عمومی

در گیاه شناسی به نهنج و تخمدان رسیده یک گیاه گلدار، میوه یا بَر می گویند. میوه ها خود معمولاً تخم گونه خود را نیز در دل دارند.
هنگامی که در آشپزی بحث از میوه و سبزیجات به عنوان غذا می شود، این واژه معمولاً فقط به میوه گیاهانی گفته می شود که شیرین و گوشت دار هستند مانند آلو، سیب، پرتقال و… درحالیکه گروه بسیار زیادی از سبزیجات معمولی، مغزها و غلات، میوه گیاهان خود محسوب می شوند. میوه هایی که معمولاً در آشپزی و خوراکی جزو میوه ها به حساب نمی آیند عبارت اند از کدوها ( مثل کدو و کدو حلوایی ) ، ذرت، گوجه فرنگی و فلفل سبز. اینها از نظر یک گیاه شناس میوه هستند، اما عموماً در آشپزی جزو سبزیجات در نظر گرفته می شوند. گاهی نیز میوه های مربوط به آشپزی، از نظر گیاه شناسی جزو میوه ها به شمار نمی آیند؛ مانند ریواس که در آن فقط برگ شیرین دمبرگ قابل خوردن است. همچنین بعضی از ادویه ها مانند فلفل شیرین و جوز هندی، میوه هستند.
گاهی اصطلاح «میوه کاذب» در مورد یک میوه مثل انجیر یا یک ساختار گیاهی که شبیه میوه است، اما از یک گل یا تعدادی گل حاصل نمی شود بکار می رود. بعضی از بازدانگان از قبیل گیاه سرخدار دارای آریلهای گوشتدار شبیه میوه هستند و تعدادی از ارسها، مخروطهای گوشتداری شبیه گیلاس دارند.
در بیشتر میوه ها، گرده افشانی بخش مهمی از پرورش میوه است و عدم دانش کافی در مورد گرده سازها و گرده افشان ها می تواند به تولید محصولات ضعیف یا نامرغوب منجر شود. در تعداد کمی از گونه ها فرایندی به نام بکر میوه دهی ( parthenocarpy ) وجود دارد که در آن احتمال تولید میوه در غیاب گرده سازها / گرده افشان ها وجود دارد؛ این گونه میوه ها بدون دانه هستند.
در دوره های بسیار قدیمِ کره زمین گیاهان میوه دار وجود نداشتند. در جریان تکامل گیاهان، برخی از گیاهان برای افزودن به شانس بقای نسل خود به مرور به دور دانه های خود موادی خوشمزه و جذاب برای جانوران ترشح کردند تا از این طریق جانوران را تشویق به خوردن دانه ها و دفع آن ها در نقاط دیگر بکنند. این امر به گسترش جغرافیایی گیاه و بقای آن کمک زیادی می کند. مواد جذابی که به دور دانه های مختلف گیاهان ترشح شدند به مرور تشکیل انواع میوه های امروزی را دادند.
بعد از باروری تخمک دراثر فرایندی به نام «گرده افشانی»، تخمدان شروع به رشد می کند. گلبرگها می افتند و تخمک درون دانه رشد می کند. سرانجام تخمدان ( در بیشتر موارد به همراه سایر قسمت های گل ) ساختاری را حول دانه یا دانه ها به وجود می آورد که میوه نامیده می شود. رشد میوه تا زمان بلوغ دانه ها ادامه می یابد. در برخی از میوه های چند دانه ای، مقدار رشد گوشت میوه متناسب با تعداد تخمک های بارور شده است.
میوه (رومانی). شهر میوه ( به رومانیایی: Mioveni ) در شهرستان ارجش در کشور رومانی واقع شده است. جمعیت این شهر ۳۵٬۸۴۹ نفر است.
میوه (ساختار گیاه). میوه ها تخمدان یا تخمدان های بالغ یک یا چند گل هستند. آنها در سه دسته اصلی تشریحی یافت می شوند: میوه های انباشته، میوه های مرکب و میوه های ساده.
در برخی از میوه ها، بخش خوراکی آن از تخمدان به دست نمی آید، بلکه از اریل، مانند ترنجبین یا انار و آناناس که بافت های گل و ساقه آن غذا را فراهم می کنند، به دست می آید.
دانه های علف ها، میوه های ساده تک دانه ای هستند که در آن پریکارپ و پوسته بذر در یک لایه ترکیب شده اند. به این نوع میوه، گندمه می گویند. به عنوان نمونه می توان به غلات مانند گندم، جو، جو دوسر و برنج اشاره کرد.
کالبدشناسی میوه، آناتومی گیاهی ساختار داخلی میوه است. در انواع توت ها و شفت ها، پریکارپ بافت خوراکی اطراف دانه ها را تشکیل می دهد. در میوه های دیگر مانند مرکبات و میوه های هسته دار ( مانند سردهٔ پرونوس ) تنها لایه هایی از پریکارپ خورده می شود. در میوه های کاذب، بافت های دیگری به جای آن به بخش خوراکی میوه تبدیل می شوند، به عنوان مثال نهنج گل در توت فرنگی. در آجیل لایه سنگی اندوکارپ ست که دور مغز گردوی آمریکایی، گردو و … را دربر گرفته و پیش از مصرف جدا می شود.
معنی کلمه میوه در فرهنگ معین
معنی کلمه میوه در فرهنگ عمید
معنی کلمه میوه در فرهنگ فارسی
معنی کلمه میوه در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه میوه در دانشنامه عمومی
معنی کلمه میوه در دانشنامه آزاد فارسی

معنی کلمه میوه در دانشنامه آزاد فارسی

میوه (fruit)
در گیاه شناسی، تخمدان رسیدۀ گیاهان گلدار که یک یا چند دانه یا تخمدان رشد کرده و یک یا چند هسته دارند. کاربرد آن حفظ تخم ها در جریان رشد و کمک به بذرافشانی است. اغلب میوه ها خوراکی، شیرین، آبدار و رنگی اند و ویتامین ها، کانی ها و آنزیم های بدن را تأمین می کنند، اما پروتئین اندکی دارند. بیشتر میوه ها از درخت های پایا حاصل می شوند. براساس شرایط اقلیمی رشد خود، از لحاظ طبقه بندی کشاورزی به سه دسته تقسیم می شوند: ۱. میوه های آب و هوای معتدل که در فصل سرد، رشد مناسب دارند؛ مهم ترین آن ها عبارت اند از سیب، گلابی، هلو، زردآلو، گیلاس، آلو و میوه های بی هسته، مانند توت فرنگی؛ ۲. میوه های نیمه استوایی که به شرایط گرم نیاز دارند، اما در برابر سرمای سبک نیز مقاوم اند و عبارت اند از پرتقال و سایر مرکبات، خرما، انار و آووکادو؛ ۳. میوه های گرمسیری که دمای نزدیک به صفر درجه را تحمل نمی کنند و عبارت اند از موز، انبه، آناناس، پاپایا و لیچ (میوۀ درخت بنگالی). میوه ها را می توان از لحاظ گیاه شناسی به خشک (مانند پوشینه، غلاف دار، خشکبار، آجیل و تخم برهنه) و گوشت دار (مانند آلویی و توت مانند) نیز تقسیم کرد. ساختار میوه شامل دیوارۀ میوه است که معمولاً به چند لایۀ متمایز تقسیم می شود. گاه، سایر بخش ها به غیر از تخمدان در ساختار میوه وارد می شوند که به آن ها شبه میوه می گویند. سیب و توت فرنگی از آن جمله اند، اما گوجه فرنگی، پرتقال، هندوانه، و موز میوه های اصلی اند. میوه ها شاید ترکیدنی باشند که برای انداختن تخم ها باز می شوند، و ممکن است غیر ترکیدنی باشند که بازنشده باقی می مانند و به عنوان یک واحد افشانده می شوند. میوه های معمولی (مانند هلو) از یک تخمدان تولید می شوند، در حالی که میوه های ترکیبی (مانند تمشک) از تخمدان های چند گل تشکیل می شوند. معمولاً فقط میوه های گوشتی و شیرین، به عنوان میوه مصرف می شوند. بسیاری از میوه های گیاه شناختی، مانند میوۀ بلوط، غلاف باقلا یا لوبیا، کُرکِ خارِ پنبه و خیارها، میوه محسوب نمی شوند. برای جلوگیری از انباشتگی و قادر ساختن گیاهان به رشد در نواحی جدید، بذرافشانی مناسب ضرورت دارد. کاربرد طبیعی میوه در پراکندن تخم ها بسیار سودمند است. بذرافشانی روش های مختلفی دارد: میوه های بالدار را معمولاً درختان تولید می کنند، مانند زبان گنجشک و نارون که به وسیلۀ باد بذرافشانی می کنند. برخی از میوه های بادافشان، مانند کُلَک (کلماتیس) و پنبه، دارای کُرک اند؛ بقیه بسیار سبک اند، مانند خشخاش، که در آن پوشینه مانند فلفل دان عمل می کند و تخم ها را به هنگام وزش باد می افشاند. بعضی از میوه ها بر آب شناور می شوند. تخم نارگیل می تواند به وسیلۀ میوۀ شناورش با عبور از اقیانوس ها پراکنده شود. تخم شمعدانی عطری، اولکس فرنگی و خیارها در هنگام ترکیدگی میوه با فشار بیرون انداخته می شوند؛ این میوه ها مکانیسم انفجاری دارند. جانوران غالباً عوامل بذرافشان اند. آن ها میوه های چسبیده (خَسَک ها) به بدنشان را جابه جا می کنند یا میوه های آب دار را می بلعند و تخم های میوه ها بدون آسیب دیدگی از دستگاه گوارش جانور عبور کرده و دفع می شود. تولید جهانی میوه در اواسط دهۀ ۱۹۸۰ حدود ۳۰۰میلیون تُن در سال بود. پیشرفت های فنی در نگهداری و حمل میوه های گرمسیری را در دسترس مصرف کنندگان مناطق معتدل قرار داده است، و میوه های تازۀ مناطق معتدله در تمام سال در بازارهای بزرگ موجودند.

معنی کلمه میوه در ویکی واژه

(گیاهی): بخشی از پیکر گیاهان نهان‌دانه که از رشد تخمدان بوجود می‌آید و دانه یا دانه‌های گیاه را در برمی‌گیرد و بعضی انواع آن خوراکی است؛ بار، ثمر. میوه ممکن است در زبان معیار باستان بصورت مَی‌وَ تلفظ می‌شده که کنایه از دادن نوشیدنی رایج آن دوران است.
میوه دی دل کنایه از: فرزند.

جملاتی از کاربرد کلمه میوه

همیشه جلوه طراز رقیب بی روشی کدام میوه ازان نخل بارور چیدی
برآرد باغبان از بیخ و از بن اگر بر جای میوه گوهر آرد
از میوه های پهلوی خود پهن کرده ام گاهی ز ترش و گاه ز شیرین و ناردان
زود درمان کن که می‌لرزد دلم که بدرد از میوهٔ دل بسکلم
اگر ناروا میوه چینی ز شاخ نمانی در آن بوستان فراخ
در سایه مانده بودم چون میوه نارسیده خورشید عشقت آمد ازمن ببرد خامی
میوه آن به که آفتاب پزد سایه پرورد خانه می نرسد
ای عشق از کدام درختست میوه‌ات کز وهم برتر است نهال بلند او
از برگ نمی‌نازد وز میوه نمی‌یازد ای صبر درختم را تو زیر و زبر کرده
در باغ آرزو که نهالی نشانده یی عمرت گذشت میوه او نارسیده است