میل کشیدن

معنی کلمه میل کشیدن در لغت نامه دهخدا

میل کشیدن. [ ک َ / ک ِ دَ ] ( مص مرکب ) کنایه از دور گردانیدن است. || کور کردن. ( از ناظم الاطباء ) ( برهان ). کور کردن کسی با میل داغ کرده. سَمَل. کور کردن و نابینا ساختن. نابینا کردن. ترکانیدن چشم با میل. ( یادداشت مؤلف ). کنایه از کور کردن است. ( از انجمن آرا ) : پس از آن به یک هفته میلش کشیدندو به بخارا فرستادند. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 655 ).
خس طبع را چه مال دهی و چه تربیت
بی دیده را چه میل کشی و چه توتیا.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 4 ).روز جهان کرا نکند دیدن ای فتی
خورشید چشم شب پره را میل از آن کشید.خاقانی.به شمشیر از تو نتوانم که روی دل بگردانم
وگر میلم کشی در چشم میلم همچنان باشد.سعدی.در اجرای حکم سیاست بر وی از زبان بریدن و میل کشیدن ، چنانچه اعتبار تمامت غمازان و مفسدان و مستخرجان گردد. ( ترجمه محاسن اصفهان ص 94 ). || از پیش راندن. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه میل کشیدن در فرهنگ معین

(کَ دَ ) (مص م . ) کور کردن .

معنی کلمه میل کشیدن در ویکی واژه

کور کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه میل کشیدن

شاه عباس در سال ۱۰۳۰ دوباره بیمار شد و امامقلی میرزا از بالین او جدا نشد تا سرنوشتش مانند برادرانش نشوند، شاه پس از بهبودی دستور داد تا سلیمان میرزا پسر صفی میرزا را هم کور کنند و امامقلی میرزا را ولیعهد کرد. وی تا سال ۱۰۳۶ در نزد شاه عزیز بود ولی شاه در این سال دستور داد تا او را نیز کور کنند و به قلعه الموت ببرند اما شاهزاده به طور کامل بینایی خود را از دست نداده بود و بعد از مرگ پدرش خواهان سلطنت شد و زینب بیگم، زبیده بیگم، نیز موافق این امر بودند اما سران قزلباش چشمان شاهزاده را دوباره میل کشیدند و سپس سام میرزا را با نام شاه صفی به سلطنت رساندند. امامقلی میرزا در سال ۱۰۴۲ قمری همراه با فرزندش نجفقلی میرزا اعدام شدند.