میزه. [ زَ / زِ ] ( اِ ) میان زین. ( لغت فرس اسدی ). میان زین و خانه زین. ( ناظم الاطباء ). میان زین بود. ( فرهنگ اوبهی ). میان زین اسب را گویند که خانه زین باشد. ( برهان ) ( آنندراج ) ( از شعوری ج 2 ورق 366 ). میزه. [ زَ / زِ ] ( اِ ) بول. میزک. رجوع به میزک شود. - میزه کردن ؛ بول کردن. شاشیدن. ادرار کردن.
معنی کلمه میزه در فرهنگ معین
(زَ یا زِ ) (اِ. ) میان زین اسب ، خانة زین . (زَ یا زِ ) (اِ. ) شاش ، ادرار، میز.
معنی کلمه میزه در فرهنگ فارسی
میان زین اسب خانه زین .
معنی کلمه میزه در ویکی واژه
میان زین اسب، خانة زین. شاش، ادرار، میز.
جملاتی از کاربرد کلمه میزه
میزها خوب و پرده ها مرغوب حوضم از سنگ و آینه سنگین
اکبر شاه اهل تساهل بود و طی فرمانروایی طولانی و با اقتدار خود، سهم عمدهای در ایجاد آرامش در شبه قاره هند و شکوفایی امپراتوری گورکانیان به عهده داشت. اکبر سعی در به توافق رساندن ادیان و مذاهب مختلف رایج در هند کرد. او همچنین دین جدیدی به نام دین الهی ابداع کرد که آمیزهای از ادیان هندویسم، اسلام، سیک، مسیحیت، کارواکا و حتی زرتشتی بهشمار میرفت. دوران فرمانروایی او و فرزندانش، تنها حکومت اسلامی ثبت شده در تاریخ است که بدون فشار خارجی اتباع غیر مسلمان حقوقی برابر با مسلمانان داشتند.
مذهب ایشان بوداگرایی شاخه هینهیانه، دائوگرایی و آمیزهای از جانگرایی و نیاپرستی است.
برو به عدلیه تا بیتمیزها بینی که مردهشوها در پشت میزها بینی
حَتَّی یَمِیزَ الْخَبِیثَ قراءت حمزه، و علی، و یعقوب بتشدید است و بضم یا، و باقی بتخفیف و نصب یا خوانند، و معنی هر دو لغت یکسان است. یقال مزت الشّیء امیزه میزا، و میّزته تمییزا. گفتهاند که: «خبیث» اینجا گناه است و «طیّب» مؤمن، یعنی که ربّ العالمین از مؤمن گناه فرو نهد، بمحنتها و مصیبتها و بلیّتها که در دنیا بوی رساند. ازینجا مصطفی (ص) گفت: «ما یصیب المؤمن و صب، و لا نصب، و لا سقم، و لا اذی، و لا حزن، حتّی الهمّ یهمّه، الّا کفّر اللَّه به خطایاه».