میرشکار
معنی کلمه میرشکار در فرهنگ معین
معنی کلمه میرشکار در فرهنگ عمید
معنی کلمه میرشکار در فرهنگ فارسی
( صفت و اسم ) کسی که بر شکارچیان پادشاه وامیر ریاست دارد مهتر صیادان : [ مهدی قلی خان و میر شکار و سایراسب انداختند در نارا گرفتند .]
معنی کلمه میرشکار در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه میرشکار
میرشکارِ فلکی، تیر بزن در دل من ور بزنی تیر جفا همچو زمین پی سپرم
شوخ میرشکار خون خلق بی اندازه ریخت خانه من آمد و از طبل کوب من گریخت
این یکیشان حاجب و آن پیشکار این امیر وحش و آن میرشکار
شوخ میرشکار دارد چوبی و شهباز را از میان عاشقان خویش کرده چوبی باز را
بفرمود آرید میرشکار بیاید که آمد زمان بهار
شوخ میرشکار دارد طبل بار خوشنوا خانه من آمد و شد طبل بارش بی صدا