میرایی
معنی کلمه میرایی در دانشنامه عمومی
میرایی را در مکانیک می توان با یک ظرف روغن تجسم کرد. ظرف روغن از لزجت سیال درون آن بهره می گیرد تا مقاومتی را که به طور خطی با سرعت متناسب است ایجاد کند. نیروی میرایی Fc به صورت زیر تعریف می شود:
که در آن c گرانروی ( ضریب میرایی لزجت ) با واحد نیوتن ثانیه بر متر ( N s/m ) ( معادل کیلوگرم بر ثانیه ) است. در کاربردهای مهندسی رایج است که نیروهای درگ غیرخطی را خطی سازند. یک راه حل استفاده از یک ضریب کار معادل در مورد نیروی تناوبی است. در موارد غیرتناوبی، قیدگذاری بر سرعت می تواند موجب به دست یابی به خطی سازی های دقیقی شود.
به طور عمومی، نوسانگرهای هماهنگ میرا، معادلهٔ دیفرانسیل مرتبهٔ دوم زیر را ارضا می کنند:
که در آن، ω0 فرکانس زاویه ای نامیرای نوسانگر و ζ ثابتی است که نسبت میرایی نام دارد. بسته به این که نسبت میرایی نسبت به یک چه مقداری داشته باشد چهار دسته حرکت کلی ایجاد می شود.
1 - وقتی ζ> 1 باشد، ریشه ها حقیقی اند. این حالت را فوق میرایی ( به انگلیسی: over damping ) گویند. 2 - وقتی ζ = 1 باشد، ریشه ها حقیقی و تکراری اند. این حالت را میرایی بحرانی ( به انگلیسی: critically damping ) گویند. 3 - وقتی ζ بین 0 و 1 باشد، ریشه ها مختلط و مزدوج هستند. این حالت را زیر میرایی ( به انگلیسی: under damp ) گویند. 4 - وقتی ζ = 0 باشد، را نوسانی نامیرا ( به انگلیسی: free oscillation ) گویند.
یک سامانهٔ جرم - فنر - دمپر با جرم m، ثابت فنریت k و ضریب میرایی c را در حالت ارتعاش آزاد ( پس از انحراف اولیهٔ سیستم از وضعیت تعادل و سپس رهاشدن به حال خود ) در نظر بگیرید. نیروی فنر عبارت است از:
و نیروی میرایی برابر خواهد بود با:
با درنظرگرفتن جرم به عنوان جسم آزاد و اعمال قانون دوم نیوتن، مجموع نیروهای وارد بر جسم از سوی فنر و میراگر برابر خواهد بود با:
معنی کلمه میرایی در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه میرایی
در شرق گویشهای آرامی پالمیرایی و آرامی آرساکید در زبانهای منطقهای ادغام شدند و زبانهایی را به وجود آوردند که ریشه در آرامی پادشاهی و آرامی منطقهای داشتند. سالها بعد آرساکید به زبان نیایش در مذهب مندایی، زبان مندایی| تبدیل شد. هنوز هم گویش وران این زبان در مناطقی از عراق و در خوزستان (ایران) زندگی و به این گویش تکلم میکنند.
در اسطورههای یونانی، آمبروزیا (یونانی: ἀμβροσία) اشاره به خوراک ایزدان دارد که توسط کبوتران برای آنان به کوه اُلَمپ آورده میشود و برای این خدایان دیرزیستی و جاودانگی به ارمغان میآورد. واژه یونانی آمبروزیا خود به معنی نامیرایی است و با واژه سانسکریت آمریتا که آن نیز آشامیدنی نامیرا شدن ایزدان هندو است هممعنی و همریشه است.
در شرق گویشهای آرامی پالمیرایی و آرامی آرساکید در زبانهای منطقهای ادغام شدند و زبانهایی را بهوجود آوردند که ریشه در آرامی پادشاهی و آرامی منطقهای داشتند. سالها بعد آرساکید به زبان نیایش در مذهب مندایی، زبان مندایی| تبدیل شد. هنوز هم گویش وران این زبان در مناطقی از عراق و در خوزستان (ایران) زندگی و به این گویش تکلم میکنند.
در میان عقاید اسکندر، نظریات او درباره روان ( نفس ) و عقل اهمیتی ویژه دارد. وی در پیروی از نظریه ارسطویی، درباره همبستگی میان ماده و صورت، روان یا نفس انسان را نیز صورتِ پیکرِ ارگانیک، یعنی تن میداند. روان جوهری مستقل از تن نیست؛ اعمال روان نیز مستقیماً وابسته به ساختار تن و حرکات آنند. تن و آمیزههای آن، علت وجود روانند. پس، از آنجا کهروان، صورت و کمال تن است، با تباه شدن تن، روان نیز تباه میشود؛ روانوتن «با هم تباهشونده» اند. بدینسان، اسکندرنامیراییروانرا انکارمیکند.
آتشه منه سینه گتنْ نَشایی اُو وینه تنهْ لُو که تَشْ ره میرایی
تیغ قهرت به باد پیمایی بر سر خصم کرده میرایی
را افزایش داده و یک گام را نزدیکتر به جهت نزول گرادیانی برمیداریم. ضریب میرایی مشابهی در ساماندهی تیخونوف دیده میشود که در حل مسائل خطی کژنمود سودمند است.
سیستم نامیرا به همراه نسبت میرایی مودی