میراثی. ( ص نسبی ) منسوب و متعلق به میراث. || مال موروثی و ارثی. ( ناظم الاطباء ). مال میراث. مرده ریگ. مرده ری. مال که از دیگری به نسب یا سبب پس از مرگ او رسیده باشد. مقابل مکتسب : مال میراثی ندارد خود وفا چون بناکام از گذشته شد جدا.مولوی. || میراث برنده. ارث بر. وارث.که میراث از مرده برد : چون امیرمحمود بشرب و عیش و اتلاف و طیش چنانک شیوه میراثیان باشد. ( تاریخ جهانگشای جوینی ). مرد میراثی چه داند قدر مال رستمی جان کند مجان یافت زال.مولوی.و رجوع به میراث خوار شود.
معنی کلمه میراثی در فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - منسوب به میراث . ۲ - ارث برنده وارث مرد میراثی چه داند قدر مال ? رستمی جان کند مجان یافت زال . ( مثنوی )
جملاتی از کاربرد کلمه میراثی
اتریش دارای یکی از غنیترین مجموعههای سکههای کلکسیونری در منطقه یورو است؛ بهطوری که ارزش اسمی آنها بین ۱۰ تا ۱۰۰ یورو میباشد. (اگرچه یک سکه ۱۰۰٬۰۰۰ یورویی بهطور ویژه در سال ۲۰۰۴ ضرب شد). این سکهها میراثی از روشهای ملی سنتی ضرب سکههای نقره و طلا هستند. برخلاف پولهای عادی، این سکهها در منطقه یورو پول قانونی محسوب نمیشوند. به عنوان مثال، یک سکهٔ یادبود ۵ یورویی اتریشی را نمیتوان در هیچ کشور دیگری استفاده کرد.
سوق الوکره یا بازار قدیمی الوکره در سال ۲۰۱۴ افتتاح شد و مستقیماً در ساحل وکره قطر واقع شدهاست. ساختمان بازار آمیزه ای است بین گذشته و حال. این بازار با ویژگیهای میراثی طراحی شدهاست. روش طراحی را سبکهای ساختمانهای سنتی قدیمی میدانند، زیرا خانهها به گروههای اتاقی تقسیم میشوند که در حال حاضر بیشتر آنها به صورت مغازههای تجاری هستند. این بازار به شکل خانه محبوب قدیمی در قطر طراحی شدهاست.گروهی از رستورانها در امتداد ساحل وجود دارند و کشتیها و قایقهایی با سبک روستایی قدیمی وجود دارند. هتل سوق الوکره به بازار متصل است و توسط گروه هتلهای تیوولی اداره میشود.
آنتونیوس بن ابیالخطار در ۱۷۵۷م در عین طورین، طرابلس، لبنان زاده شد. او بهطور میراثی حاکم فئودالی روستای عینطورین و پیرامون آن بوده است و خانوادهای او از ملوکالطوایف آنجا بودهاند. جدِّ اعلایش عبدالنور، از لبنان به دمشق کوچید، اما به موطن اصلی خود بازگشتند.
عاشر آن باشد که چون میرد سگی نیست میراثیش پر یا اندکی
مرد میراثی چو خورد و شد فقیر آمد اندر یا رب و گریه و نفیر
الکساندر هلیوس (به یونانی: Αλέξανδρος Ήλιος؛ ۲۵ دسامبر ۴۰ پیش از میلاد – احتمالاً مابین سالهای ۲۹ تا ۲۵ پیش از میلاد) از شاهزادگان دودمان بطالسه و بزرگترین پسر ملکه کلئوپاترای هفتم و مارک آنتونی بود. خواهر دوقلوی او کلئوپاترا سلن دوم نام داشت. او میراثی یونانی و رومی را به ارث میبرد. کلئوپاترا به افتخار میراث مقدونیاش و به یاد پدربزرگ مادریاش، او را الکساندر نام نهاد. قسمت دوم نام او، هلیوس، در یونانی باستان معنای «خورشید» میدهد و این در نقطهٔ مقابل قسمت دوم نام خواهر دوقلویش، سلن، قرار دارد که معنای «ماه» را میدهد.
شاهرا ایران و توران کسبی و میراثی است کسبی از تیغ و فرس میراثی از افراسیاب
«از زمان حادثهٔ پرل هاربر تاکنون هیچ تغییرات مثبتی در این سازمان ایجاد نشدهاست. من میراثی از خاکستر برای رئیسجمهور آینده باقی خواهم گذاشت!»
با توجه به بررسی اسناد در رابطه با نامگذاری روز خلیج فارس و مکاتبات پرونده مربوط در ریاست جمهوری و ادارات سهگانه وزارت خارجه (حقوقی- خلیج فارس و اسناد) و به گواهی کمیته تخصصی نامنگاری و یکسانسازی نامهای جغرافیایی ایران و همچنین کتاب اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان و دکتر محمد عجم در مصاحبه ایرنا
به گزارش خبرگزاری کتاب ایران و برابر اعلام دبیرخانه نخستین جایزه ملی خلیج فارس (۱۷ فروردین ۱۳۹۰): کتابهای «خلیج و نقش استراتژیک تنگه هرمز» نوشته محمدرضا حافظ نیا، «کتاب اسناد نام خلیج، میراثی کهن و جاودان» نوشته محمد عجم،
تا کنون چندین اطلس در بر دارنده نام و نقشههای خلیج فارس منتشر شده و مشخص میکند که نام خلیج فارس در همه نقشههای کهن بکار رفته در کتاب:اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان، جزئیات کامل این اطلسها در گفتار ۱۱ صص ۹۸–۱۲۲ "مبحث اطلسها"[۱۸]
مال میراثی ندارد خود وفا چون بناکام از گذشته شد جدا
ملک میراثیان نماننده است ملک شمشیر ملک پاینده است
جهانداری مسلم شد بتو کسبی و میراثی هم از شمشیر و از بازو هم از اجداد و از آبا
علم کسبی گر نباشد حاصلت علم میراثی نیاید در دلت
ز چوب بید از آن خاکستری چندان نمیماند که بعد از مرگ میراثی ز آزادان نمیماند
کتاب اسناد نام خلیج فارس، میراثی کهن و جاودان توسط دکتر محمد عجم استاد دانشگاه، نگارش و با نظارت اساتید: پیروز مجتهدزاده و محمدحسن گنجی در سال ۱۳۸۸ به زیر چاپ رفتهاست. کاندیدای کتاب فصل و کاندیدای کتاب برتر اولین مسابقه تحت عنوان نیم قرن کتابهای خلیج فارس (۱۳۹۰) شناخته شد.
آفت اول آن که باشد که از طلب حلال عاجز بود، خاصه در چنین روزگار و باشد که به سبب عیال در شبهت افتد یا در حرام و آن سبب هلاک دین وی بود و آن عیال وی و هیچ فضیلت این را جبر نکند که در خبر است که بنده را به نزدیک ترازو بدارند و وی را اعمال نیکو بود، هر یکی چند کوهی، پس وی را بپرسند که عیال را از کجا نفقه کردی؟ و وی را بدین بگیرند تا همه حسنات وی بشود بدین سبب. آنگاه منادی کنند که این مرد است که عیال وی جمله حسنات وی بخورد و وی گرفتار شد و در اثر است که اول کسی که در بنده آویزد به قیامت، عیال وی باشد، گوید، «بار خدایا انصاف ما از وی بستان که ما را طعام حرام داده است و ما ندانستیم، و ما را آنچه آموختنی بود نیاموخت تا در جهل بماندیم». پس هر که را مالی میراثی نباشد یا کسبی حلال نباشد، وی را نشاید نکاح کردن، الا بدانکه یقین داند که اگر نکند در زنا افتد.
خود منافق را نباشد دین درست زآنکه میراثی بود بغضاش نخست
آکا یک زن در افسانههای شمنیسم سامی، اساطیر فنلاندی و استونیایی است. پرستش آن رایج بود و انواع قربانی، دعا و مناسک مختلف دیگر را به خود اختصای دادهاست. برخی سامیها معتقد بودند که آکا زیر چادرهای آنها زندگی میکند. مانند سایر خدایان، نام آن در برخی از نامهای مکانهای جغرافیایی ظاهر میشود و میراثی از حضور سامی را بر جای میگذارد.