میدن
معنی کلمه میدن در لغت نامه دهخدا

میدن

معنی کلمه میدن در لغت نامه دهخدا

میدن. [ دَ ] ( مص ) نو بودن و مجدد بودن. ( ناظم الاطباء ). مجدد و نو بودن. ضد کهنه. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ). به معنی مجدد و نو بودن است که در مقابل کهنه وکهنگی باشد. ( برهان ). || پختن. || پاک و پاکیزه کردن. ( ناظم الاطباء ). به معنی پاک کردن است. ( از شعوری ج 2 ورق 357 ). || آرزوداشتن. ( ناظم الاطباء ) .

معنی کلمه میدن در فرهنگ فارسی

نو بودن و مجدد بودن پختن آرزو داشتن

معنی کلمه میدن در دانشنامه عمومی

میدن ( به هلندی: Meeden ) یک منطقهٔ مسکونی در هلند است که در منترولده واقع شده است. میدن ۲٫۸۶ کیلومتر مربع مساحت و ۱٬۸۲۵ نفر جمعیت دارد.

معنی کلمه میدن در ویکی واژه

(اصفهانی، نگارش گویش‌نما) می‌دهند

جملاتی از کاربرد کلمه میدن

با آن غزال وحشی گر خواهی آرمیدن چندین هزار احسنت می‌بایدت کشیدن
به هجر و وصل و ملال و نشاط گریه کنم در آن دلی که طلب هست آرمیدن نیست
بی قراران هر نفس در عالمی جولان کنند همچو بوی گل به یک جا آرمیدن مشکل است
رمیدنها ز اوضاع جهان طرز دگر دارد به‌وحشت پیش باید برد ازین صحرا غزالی را
ز هر سو بس که رنگ جلوه ریزد جذبهٔ لیلی دل وحشی صفت را از رمیدن باز می دارد
هرکجا منزل آرام تصور کردیم چون نفس راست نمودیم رمیدن به بود
پیران اردبیل بر دو قسم خوانده می‌شدند، یک عده پیر و یک عده دیگر را شاه می‌نامیدند.
چو بوی غیردام و دد شنیدند ز جا جستند و از دورش رمیدند
مثل تو ندید و هم نبیند از آدم تا دمیدن صور
ترا که هست دل آرمیده ای خوش باش که من افتاده ام از چشم آرمیدن دل
اکنون که ز رأی خوانده گردیده دو ثلث ناچار سه ربع نا امیدند همه