میدم

معنی کلمه میدم در ویکی واژه

(اصفهانی، نگارش گویش‌نما) می‌دهم

جملاتی از کاربرد کلمه میدم

گر بخوانی زعطا سر زخطا در پیش است ور برانی بجفا روی امیدم بقفاست
او می‌گوید: سپس این کتاب را بر 70 نفر از فقهای مدینه، عَرضه کردم. و چون همگی‌شان بر محتوای این کتاب با من موافقت کردند؛ آن‌را موطّأ (یعنی: موافقت‌شده) نامیدم.
نسیم مصر کجاست یاد من کند صائب چنین که من ز دیار و زیار نومیدم
من دولت وصالش از بی نیاز خواهم صبح رخ امیدم در وقت راز خواهم
قبای عمر کوتاهست، بر بالای امیدم مگر باز آیی و وصلی، شبی بر دامنم دوزی
مرانم بیش ازین از در مکن نومیدم ای دلبر که در عالم کجا باشد چو من بگزیده جانی
بهار آرزو نگذاشت در هر رنگ نومیدم ز چشم انتظار آخر زدم‌ گل بر سر راهی
قامتِ او دیدم و قامتِ خود را در همه آفاق صور عشق دمیدم
خزان غم کنون تاراج فرمود ز گلزار امیدم خرمی‌ها
ای شب ای شب کو صبح امیدم / رحمی آخر بر موی سپیدم
امیدم چنانست که زنده به مهر رساند تو با من خدای سپهر
گناهم یکی باشد، امید صد به روی امیدم منه دست رد