می. ( پیشوندفعلی ) مزید مقدم. پیش جزء فعل. پیشوندی که بر سر صیغه های ششگانه افعال ماضی و مضارع و امر درآید و بدان معنی استمرار و تأکید و تکرار می دهد یا مفهوم استمرار و تکرار و عادت و تأکید و جز آن را رساند. ( یادداشت لغت نامه ). کلمه استمرار که چون بر سر فعل درآید دلالت بر استمرار صدور آن می کند. ( ناظم الاطباء ). اول - در آغاز اقسام فعلهای ماضی - این مزید مقدم در نظم و نثر قدیم در اول تمام یا بیشتر انواع ماضی دیده می شود، ولی امروزه معمولاً در اول ماضی مطلق می آید و از آن ماضی استمراری می سازد وبندرت در آثار شعرا و ادبا در اول ماضی نقلی نیز دیده می شود که ماضی نقلی مستمر تشکیل می دهد. اینک نمونه هر یک : 1- در اول صیغه های ماضی مطلق درمی آید و ماضی استمراری می سازد : مهر دیدم بامدادان چون بتافت از خراسان سوی خاور می شتافت.رودکی.نمی جست بر چاره جستن رهی سوی آسمان کرد روی آنگهی.فردوسی.هرروز پیوسته ملطفه ای می رسید... و بر موجب آنچه خداوند می فرمود کار می ساختند. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 50 ). انوشیروان نزدیک او از علوم اوائل سخن می گفت. ( فارسنامه ابن بلخی ص 86 ). باغبان روزی دید [ عصیر انگور رادر خم ] صافی و روشن شده چون یاقوت سرخ می تافت و آرامیده شده. ( نوورزنامه ). می رفت و همه سپاه با او.سنائی.می زد به شمشیر جفا می رفت و می گفت ازقفا سعدی بنالیدی ز ما مردان ننالند از الم.سعدی.فروغ ماه می دیدم ز بام قصراو روشن که رو از شرم آن خورشید در دیوار می آورد.حافظ.گاه «می » در این مورد به جای یاء نقل رؤیا و تعبیر خواب به کار رفته است : موسی در آنجا به خواب رفت. و به خواب می دید ( به جای دیدی ). اژدها از آن وادی روی به گوسفندان می نهد ( به جای نهادی ). عصا اژدها می گردد ( به جای گردیدی ) و در آن وادی به جنگ مشغول می گردد ( به جای گردیدی ) و آن اژدها را هلاک می کند ( به جای کردی ) و به جای خود می آید ( به جای آمدی ). ( یادداشت مؤلف ). یادآوری 1: امروزه فعل ماضی استمراری که با پیشوند «می » می آید اگر نون نفی بگیرد معمولاً نون را بر «می » مقدم دارند: نمی رفت. نمی آمد. نمی گفتند. ولی در قدیم گاهی «می » را بر نون مقدم می داشته اند : کفوی نداشت حضرت صدیقه
معنی کلمه می- در فرهنگ معین
(مِ ) [ په . ] (اِ. ) شراب انگوری .
معنی کلمه می- در فرهنگ عمید
جزء پیشین افعال که بر استمرار یاالتزام دلالت می کند: وگر می برآید به نرمیّ و هوش / به تندی و خشم و درشتی مکوش (سعدی۱: ۷۴ ). ۱. باده، شراب. ۲. شراب انگوری. ۳. نوشابۀ الکلی.
معنی کلمه می- در فرهنگ فارسی
باده، شراب، شراب انگوری، نوشابه الکلی ۱ - نوت سوم از گام دو . ۲ - علامتی که معرف نوت مذکور است . دختر طلابه بن قیس ابن عاصم غسانی از ملوک عرب .
معنی کلمه می- در دانشنامه عمومی
می (شخصیت). مِی ( به انگلیسی: Mai ) یک شخصیت داستانی خیالی در مجموعهٔ پویانمایی آواتار: آخرین بادافزار نیکلودئون است که توسط مایکل دانته دی مارتینو و برایان کونیتزکو خلق شده است. صداپیشگی این شخصیت را کریکت لی انجام داده است. می دوست دوران کودکی آزولا و تای لی است که با مهارت های رزمی و چاقو های خود در ابتدا به آزولا کمک می کند اما پس از اختلاف هایی که بین او و آزولا اتفاق می افتد و همچنین علاقه ای که به زوکو داشت آنها را به دشمن همدیگر تبدیل کرد و سپس می به زوکو و گروه آواتار برای شکست نقشه های آزولا ملحق شد. می (فیلم). مِی ( به انگلیسی: May ) یک فیلم درام ، اسلشر آمریکایی است. این فیلم در سال ۲۰۰۲ به کارگردانی لاکی مک کی و با شرکت آنجلا بتیس در نقش اصلی ساخته شد. در سال ۲۰۰۶ اتحادیه منتقدان فیلم شیکاگو این فیلم را در رده بندی ترسناک ترین فیلم های ساخته شده تا آن زمان در رده ۶۱ام قرار داد. این فیلم اکران و فروش محدودی داشت، تا آن جا که در سراسر آمریکای شمالی تنها در ۹ سینما پخش شد. داستان فیلم درباره دختری غیرعادی به نام «می» است که دوران کودکی سختی را پشت سرگذاشته و به دلیل متفاوت بودن با دیگر همسالانش، همواره مورد تمسخر آن ها بوده و دوستی نداشته است. می در بزرگسالی با پسری به نام آدام دوست می شود و آدام او را به دلیل کارهای غیرعادی اش رها می کند. می در ادامه نیز با تمسخر دیگران و شکست های پیاپی در روابط اجتماعی اش مواجه می شود، و به جنون دچار می شود. او تصمیم می گیرد حال که نمی تواند دوستی برای خود پیدا کند، دوستی برای خود بسازد و با بریدن و چسباندن اعضای بدن زیبای کسانی که می شناخته و مواجه می شده، برای خود دوستی بسازد. می (نت موسیقی). می ( به فرانسوی: mi، به انگلیسی و آلمانی: E ) نام سومین نُت از هفت نُت اصلی موسیقی است. «فا بمل» نت مترادف «می» محسوب می شود. یک نت «می» وسط یا ( E4 ) بر اساس زیروبمی، فرکانسی معادل ( ۳۲۹٫۶۲۸ هرتز ) را داراست. گام ها بر پایه نت «می» عبارتند از: • می ماژور: می، فا دیز، سل دیز، لا، سی، دو دیز، ر دیز، می. • می مینور تئوریک: می، فا دیز، سل، لا، سی، دو، ر، می. • می مینور هارمونیک: می، فا دیز، سل، لا، سی، دو، ر دیز، می. • می مینور ملودیک بالا رونده: می، فا دیز، سل، لا، سی، دو دیز، ر دیز، می • می مینور ملودیک پائین رونده: می، ر، دو، سی، لا، سل، فا دیز، می.
معنی کلمه می- در دانشنامه آزاد فارسی
می (Mi) نام یکی از نت های موسیقی. نتی که در نظام معمول نت خوانی، نت میانۀ هر گام است.
معنی کلمه می- در ویکی واژه
پیشوند روندنمای فعل که برای ساختن فعل روالیک با یه نیمفاصله به ابتدای بنفعل میچسبد: میرفتم میروم میروینم
جملاتی از کاربرد کلمه می-
أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً، و بازمیگردانید و همین میگفت، پس سلام بداد که چراغ دیده بود و حسّ مردم شنیده، روی بگردانید و گفت: سلام علیکم. هرون و فضل جواب دادند و همان لفظ گفتند. پس پسر سمّاک گفت: بدین وقت چرا آمدهاید و شما کیستید؟ فضل گفت: امیر المؤمنین است، بزیارت تو آمده است که چنان خواست که ترا بهبیند. گفت: از من دستوری بایست بآمدن و اگر دادمی، آنگاه بیامدی، که روا نیست مردمان را از حالت خویش درهم کردن . فضل گفت: چنین بایستی، اکنون گذشت، خلیفه پیغامبر است، علیه السّلام، و طاعت وی فریضه است بر همه مسلمانان، تو درین جمله درآمدی که خدای، عزّ و جلّ، میگوید: أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ . پسر سمّاک گفت: این خلیفه بر راه شیخین میرود- و باین عدد خواهم بوبکر و عمر، رضی اللّه عنهما را- تا فرمان او برابر فرمان پیغامبر، علیه- السّلام، دارند؟ گفت: رود. گفت: عجب دانم، که در مکّه که حرم است این اثر نمی- بینم، و چون اینجا نباشد، توان دانست که بولایت دیگر چون است. فضل خاموش ایستاد . هرون گفت: مرا پندی ده که بدین آمدهام تا سخن تو بشنوم و مرا بیداری افزاید. گفت: یا امیر المؤمنین از خدای، عزّ و جلّ، بترس که یکی است و هنباز ندارد و به یار حاجتمند نیست. و بدان که در قیامت ترا پیش او بخواهند ایستانید و کارت از دو بیرون نباشد یا سوی بهشت برند یا سوی دوزخ، و این دو منزل را سه دیگر نیست.
و تا بدان جایگاه طغرل باز نمود که گفت: «میسازد یوسف که خویشتن را بترکستان افکند و با خانیان مکاتبت کردن گرفته [است].» و سلطان در نهان نامهها می- فرمود سوی اعیان که موکّلان او بودند که «نیک احتیاط باید کرد در نگاهداشت یوسف تا سوی غزنین آید. چون ما از بلخ قصد غزنی کردیم، وی را بخوانیم. اگر خواهد که بجانب دیگر رود، نباید گذاشت و بباید بست و بسته پیش ما آورد. و اگر راست بسوی بست و غزنین آمد، البتّه نباید که بر چیزی از آنچه فرمودیم، واقف گردد.» و آن اعیان فرمان نگاه داشتند و آنچه از احتیاط واجب کرد، بجای میآوردند. و ما ببلخ بودیم، بچند دفعت مجمّزان رسیدند از قصدار، سه و چهار و پنج و نامههای یوسف آوردند و ترنج و انار و نیشکر نیکو، و بندگیها نموده و احوال مکران و قصدار شرح کرده. و امیر جوابهای نیکو باز میفرمود و مخاطبه این بود که: الأمیر الجلیل العمّ ابی یعقوب یوسف ابن ناصر الدین و نوشت که «فلان روز ما از بلخ حرکت خواهیم کرد، و کار مکران قرار گرفت، چنان باید که هم برین تقدیر از قصدار بزودی بروی تا با ما برابر بغزنین رسی و حقهای وی را بواجبی شناخته آید.»
و از آنجا برداشتیم و بغور آمدیم و بر منزلی فرود آمدیم. گروهی دیگر میرسیدند و اخبار تازهتر میآوردند. اینجا آشنایی را دیدم سکزی، مردی جلد، هر چیزی میپرسیدم، گفت «آن روز که سلطان برفت و خصمان چنان چیره شدند و دست بغارت بردند، بو الحسن کرجی را دیدم در زیر درختی افتاده مجروح، می- نالید، نزدیک وی شدم، مرا بشناخت و بگریست، گفتم: این چه حال است؟ گفت «ترکمانان رسیدند و ساز و ستور دیدند، بانگ برزدند که فرودآی، آغاز فرود آمدن کردم، و دیرتر از اسب جدا شدم بسبب پیری، پنداشتند که سخت سری میکنم، نیزه زدند بر پشت و بشکم بیرون آوردند و اسب بستدند. و بحیلت در زیر این درخت آمدم و بمرگ نزدیکم. حالم این است، تا هر که پرسد از آشنایان و دوستانم بازگوی.» و آب خواست، بسیار حیلت کردم تا لختی آب در کوزه نزدیک وی بردم، بنوشید و از هوش بشد و باقی آب نزدیک وی بگذاشتم و برفتم، تا حالش چون شده باشد.
این پروژه جدید ای. تی-۶۳ پامپا «فاز۲» (با کاربری تهاجمی-آموزشی) نام گرفت و بازاریابی بروی آن توسط لاکهید مارتین انجام شد.[نیازمند منبع]
ری بردبری، نویسندهٔ آمریکایی و یکی از بزرگترین نویسندگان داستانهای علمی–تخیلی قرن (اگرچه خودش چنین اعتقادی به این مسئله ندارد) میگوید: «هر چه تصور میکنیم، تخیل بوده و هر چه انجام میدهیم علم است؛ کل تاریخ بشر، چیزی جز داستانی علمی-تخیلی نیست.»
در سال ۱۹۸۶ کلارک جایزهٔ آرتور سی کلارک را بنیان نهاد و هزینهٔ آن را (که در ابتدا ۱۰۰۰ پوند استرلینگ بود) تقبّل کرد. این جایزه به بهترین اثر علمی-تخیلی منتشر شده در بریتانیا در سال پیشین تعلق میگیرد. از سال ۲۰۰۱ مبلغ جایزه به اندازهٔ عدد سال در تقویم میلادی پوند بریتانیا (یعنی ۲۰۰۱ پوند در سال ۲۰۰۱، و ۲۰۰۵ پوند در سال ۲۰۰۵) افزایش یافت.
چندین اثر علمی-تخیلی در ایران نوشته شدهاند. اکثر آثار نوشته شده چنان هستند که نمیتوان آنها را حتی در دستهٔ علمی-تخیلی نرم جا داد، بلکه بیشتر در چهارچوبی علمنمایانه، فانتزی روایت میکنند.
و امیر دیگر روز بار داد. سپاهسالار غازی بر بادی دیگر بدرگاه آمد با بسیار تکلّف زیادت. چون بنشست، امیر پرسید که اریارق چون نیامده است؟ غازی گفت: او عادت دارد، سه چهار شبان روز شراب خوردن، خاصّه بر شادی و نواخت دینه . امیر بخندید و گفت: ما را هم امروز شراب باید خورد، و اریارق را دوری فرستیم. غازی زمین بوسه داد تا بازگردد، گفت: مرو. و آغاز شراب کردند. و امیر فرمود تا امیرک سیاه دار خمارچی را بخواندند- و او شراب نیکو خوردی، و اریارق را بر او الفی تمام بود، و امیر محمود هم او را فرستاد بنزدیک اریارق بهند تا بدرگاه بیاید و بازگردد، در آن ماه که گذشته شد، چنانکه بیاوردهام پیش ازین- امیرک پیش آمد. امیر گفت: «پنجاه قرابه شراب با تو آرند، نزدیک حاجب اریارق رو و نزدیک وی میباش که وی را بتو الفی تمام است، تا آنگاه که مست شود و بخسبد. و بگوی «ما ترا دستوری دادیم تا بخدمت نیایی و بر عادت شراب خوری.» امیرک برفت، یافت اریارق را چون گوی شده و بر بوستان میگشت و شراب میخورد و مطربان میزدند. پیغام بداد، وی زمین بوسه داد و بسیار بگریست و امیرک را و فرّاشان را مالی بخشید. و بازگشتند؛ و امیرک آنجا بماند. و سپاهسالار غازی تا چاشتگاه بدانجای با امیر بماند، پس بازگشت و چند سرهنگ و حاجب را با خود ببرد و بشراب بنشست و آن روز مالی بخشید از دینار و درم و اسب و غلام و جامه. و اریارق هم بر عادت خود میخفت و می- خاست و رشته میآشامید و باز شراب میخورد، چنانکه هیچ ندانست که میچهکند؛ و آن روز و آن شب و دیگر روز هیچ مینیاسود.
مردمان ایتالیک عبارت بودند از گروه قومی-زبانی که با استفاده از زبانهای ایتالی که یکی از شاخههای زبانهای هندواروپایی را تشکیل میدهند، مشخص میشوند.
جیندای-زاکورا در استان یاماناشی واقع شده و مسنترین از این نوع درخت است. طول عمر آن به ۲۰۰۰ سال میرسد. همانطور اوسوزومی-زاکورا در استان گیفو در حدود ۱۵۰۰ سال عمر دارد.
در روزنرانی غیر مستقیم، جهت حرکت پیستون و محصول روزنرانی، مخالف یکدیگر هستند. در این روش، بیلت و محفظهای که بیلت داخل آن قرار دارد، بایکدیگر به سمت قالب که ثابت است حرکت می-کنند. به دلیل اینکه در این روش بیلت و محفظه با یکدیگر حرکت میکنند، نیروهای اصطکاکی بین آنها کاهش مییابد. مزایای این روش عبارتند از:
اسلام در آجارستان حدود ۳۰٪ از کل جمعیت آجارستان -یکی از جمهوریهای خودمختار گرجستان به مرکزیت باتومی- را تشکیل میدهند، جمعیت مسلمانان در این کشور براساس برآوردهای صورت گرفته در سال ۲۰۰۲، به تعداد ۱۱۵۲۶۱ نفر گزارش شدهاست.
هر لحظه به کسوهای برون می-آیی آگه نشود کسی که چون میآیی