مگوش

معنی کلمه مگوش در ویکی واژه

مغ یا مغان به زبان پارسی باستان اینگونه تعبیر شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه مگوش

نیست جمعی را چو بر قول تو گوش صد سخن گر باشدت یک را مگوش
امرهم شوری بخوان اندر صحف یار را باش و مگوش از ناز اف
اما کشتن مردم بستم سوی عقل سخت زشت است و هیچ خردمند روا ندارد که مر کسی را بی گناه بکشد، و لکن واجب است بروی عقل گناه کار را کشتن تا هر که گناه خواهد کردن چون از آن بادآفراه سخت بیندیشد دست از گناه باز دارد، و اندر آن زندگی خلق باشد، چنانک خدای تعالی همی گوید قوله « ولکم فی القصاص حیاه یا أولی الالباب» همی گوید: اندر قصاص مر شما را زندگی است ای خردمندان،و کشتن همگوشه خویش بی آنک مر کس را ازان تو کشته باشد اندر عقل ناپسندیده است.
ای شاه شبانگاه تو شبگیر شود تدبیر تو همگوشه تقدیر شود