مکو. [ م َ ] ( اِ ) به واو مجهول ، افزاری است جولاهگان را که ماشوره در میان آن نصب کنند و جامه بافند .( برهان ). همان ماکو، که ماشوره در میان آن کرده جامه بافند. مکوک. ( آنندراج ). ابزاری مر جولاهگان را که ماشوره را در میان آن نصب کرده جامه بافند و ماکو نیز گویند. ( ناظم الاطباء ). در اراک ( سلطان آباد ) ماکو ، آلتی در چرخهای خیاطی که قرقره فلزی را در آن جا دهند و زیر سوزن چرخ در محل مخصوص جا دهند. ( حاشیه برهان چ معین ) : نفرین کنم زدرد فعال زمانه را کو داد کبر و مرتبت این کوفشانه را آن را که با مکوی و کلابه بود شمار بربط کجا شناسدو چنگ و چغانه را.شاکر بخاری ( ازیادداشت به خط مرحوم دهخدا ).و رجوع به مکوک و ماکو شود. مکو. [ م َک ْوْ ] ( ع مص ) شخولیدن یعنی بانگ کردن. ( دهار ). شخیوه کردن یعنی بانگی که از میان دو لب بیرون آید چون آواز سرنا. ( ترجمان القرآن ). مُکاء. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به مکاء شود. || ( اِ ) سوراخ روباه و خرگوش و مانند آن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). ج ، امکاء. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). مکو. [ م َ ]( اِخ ) قریه ای است در شش فرسنگ و نیمی میانه شمال ومغرب خنج. ( فارسنامه ناصری ). رجوع به مکویه شود.
معنی کلمه مکو در فرهنگ عمید
= ماکو
معنی کلمه مکو در دانشنامه اسلامی
[ویکی الکتاب] تکرار در قرآن: ۱(بار)
جملاتی از کاربرد کلمه مکو
بخشی از سهام این شرکت در بازار بورس اوراق بهادار استرالیا معامله میشود. در سال ۲۰۱۲ شرکت آمکور در فهرست فوربز جهانی ۲۰۰۰ در رتبه ۹۲۶ از بزرگترین شرکتهای جهان، قرار گرفت.
آیگریم علیمکولووا (قزاقی: Әйгерім Әлімқұлова؛ زادهٔ ۳ سپتامبر ۱۹۹۰) بازیکن فوتبال اهل قزاقستان است.
مکوش بار خدایا بخون بنده خویش که بندگان بفزایند جاه بار خدای
گر بدی گفتیم عیبش را بپوش بلکه در اظهار عیب آن مکوش
اوحدی، تا کی کشی بار غمش؟ از کشش چون نیست سودی، پس مکوش
تولید سالانه نفت خام این شرکت، معادل ۷٫۹ میلیارد بشکه است. شرکت سعودی آرامکو در میان شرکتهای نفتی، بالاترین سطح تولید را دارد. این شرکت بهطور میانگین برابر با ۱۰ میلیون و ۶۲۵ هزار بشکه در روز، نفت خام تولید مینماید.
ای شده زلف مرا حلقه بگوش خویش را آزاد کن چندین مکوش
سپه بازکش چون شب آمد مکوش که اکنون برآید ز ترکان خروش
آرسن مکوکیشویلی (گرجی: არსენ მეკოკიშვილი؛ ۱۲ آوریل ۱۹۱۲ – ۹ مارس ۱۹۷۲) کشتیگیر گرجیتبار اهل اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی بود که در چهار سال حضور احمد وفادار در مسابقات جهان و المپیک، مانع از کسب مدال او شد، احمد وفادار ۹۰ کیلویی مجبور بود با حریفانی همچون آرسن مکوکیشویلی ۱۶۰ کیلویی کشتی بگیرد و همین امر سبب شد که دست احمد وفادار از مدال کوتاه بماند
او همچنین در سازمانهای مدنی مختلف در مکون از جمله کمیته بهبود مدنی مکون و تئاتر کوچک مکون مشارکت داشت. هنگامی که در سال ۱۹۶۷ برای خانه اپرای بزرگ ماکون هشدار تخریب ارسال شد، لیگ با تشکیل شورای هنرهای ماکون، برای نجات آن کمک کرد و متعاقباً بر بازسازی ساختمان در سالهای ۱۹۶۹ و ۱۹۷۰ نظارت کرد.
صبح نزدیکست خامش کم خروش من همیکوشم پی تو تو مکوش
عمدهٔ تولیدات نفتی عربستان در این استان است. شرکت سعودی آرامکو (شرکت ملی نفت عربستان) نیز در شهر ظهران واقع در این استان قرار دارد.
نرم از دم گرم میشود آهن سرد گر بی دم گرمی آهن سرد مکوب
مهر رخت ز پرده هر ذره چون بتافت شد روشن از جمال تو جمله مکونات
تامس ببینگتن مکولی در اشعار روایی روم باستان[یادداشت ۴] ایستادگی لارکیوس و دو همرزمش در برابر قوای لارس پورسنا بر سر پل سوبلیکیوس را بهنظم کشاندهاست.
در سال ۱۹۲۲، دانشکده فناوری جورجیا، که دپارتمان معماری آن محل اولیه آموزش معماری در جورجیا بود، تا سال ۱۹۵۲ به زنان اجازه حضور به جهت آموزش نمیداد. لیگ باید به دنبال مسیری متفاوت برای آموزش معماری بود. او به عنوان یک کارآموز در شرکت مکون از ۱۹۲۲ تا ۱۹۲۹ کار کرد. او که فرزندان خردسال خود را نزد پدر و مادرش گذاشت، تحصیلات خود را در مدرسه هنرهای زیبا در فونتنبلو ادامه داد، که در سالهای ۱۹۲۷ و ۱۹۲۸ به همراه پسر عمویش نل شوات شوت در آن شرکت کرد. از ۳۰ نفری که در کلاس معماری او در آنجا حضور داشتند، تنها سه نفر زن بودند.
در آرایش لفظ چندان مکوش که رخسار معنی شود پردهپوش
آرام گیر و کم خروش آخر به خون ما مکوش در خون دل ما را مجوش ای بیوفا ای پاسبان
الکساندر شیمکو (اوکراینی: Олександр Шимко؛ زادهٔ ۱ ژانویهٔ ۱۹۷۷) آهنگساز، و نوازنده پیانو اهل اوکراین است.
وی در تیمهای ساب، تالبوت، آئودی اسپرت گامبها، شرکت فورد موتور، پژو اسپورت، فولکسواگن، نیسان و اشکودا موتوراسپورت عضویت داشته است. بلومکویست در سال ۱۹۸۴ قهرمان رالی قهرمانی جهان شده است.