مکنی

معنی کلمه مکنی در لغت نامه دهخدا

مکنی. [ م ُ ک َن ْ نا / م َ نی ی ] ( ع ص ) کنیت نهاده شده. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). کنیه داده شده. کنیه گذاشته. کنیت نهاده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ).
- مکنی به فلان ؛ صاحب کنیه فلان. ( یادداشت ایضاً ).
مکنی. [ م َ نی ی ] ( ع ص ) در کنایه ، لفظی که لازم معنی آن اراده شده باشد چنانکه در مثال : این فصول با اشتر دراز گردن و بالا کشیده بگفتند. از «درازگردن » و «بالا کشیده » حمق اراده شده است و بنابراین این دو کلمه مکنی است.
- مکنی عنه ؛ معنایی که از مکنی اراده گردد. در مثال بالا «حمق » مکنی عنه است. و رجوع به کنایه شود.

معنی کلمه مکنی در فرهنگ معین

(مُ کَ نا ) [ ع . ] (اِمف . ) کُنیه داده شده .

معنی کلمه مکنی در فرهنگ عمید

کنیه داده شده، کنیه دار.

معنی کلمه مکنی در فرهنگ فارسی

کنیه داده شده، کنیه دار
( اسم ) کنیه داده شده کنیه دار .
در کنایه لفظی که لازم معنی آن اراده شده باشد چنانکه در مثال : این فصول با اشتر دراز گردن و بالا کشیده بگفتند .

معنی کلمه مکنی در دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] ریشه کلمه:
مکن (۱۸ بار)ن (۲۳۵ بار)ی (۱۰۴۴ بار)

معنی کلمه مکنی در ویکی واژه

کُنیه داده شده.

جملاتی از کاربرد کلمه مکنی

یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ای ایشان که بگرویدند، لا تُحَرِّمُوا حرام مکنید، طَیِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَکُمْ این پاکها که اللَّه شما را حلال کرد، وَ لا تَعْتَدُوا و از اندازه در مگذارید، إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدِینَ (۷۸) که اللَّه دوست ندارد از اندازه در گذرندگان.
ز بزم خویش حریفان مرا برون مکنید شراب اگر نتوانم شدن، کباب شوم
مالک بن نضر، جد یازدهم محمد بن عبدالله است. او مکنی به ابی‌حارث بود.
وی در مکنین وارد مدرسه فرانسوی عربی، و سپس در اکتبر ۱۹۳۸ وارد مدرسه الصادقیه شده و مدارک تحصیلی خودش را کسب کرد. بدنبال آن در اواخر سال ۱۹۴۵ و اواخر ۱۹۴۸ برای مطالعه ادبیات عربی به پاریس رفت.
کنون نشانه ی تیر ملامتم مکنید که رفته است عنانم ز دست و تیر از شست
عیبش مکنید اگر نزاری از خلق نگه ندارد این راز
ز انتظار بتر در جهان بلایی نیست نمی کنید وفا وعده وفا مکنید
نزار بن معد، جد هجدهم محمد بن عبدالله بود. بلاذری می‌گوید: نزار مکنی به اباحیده بود.
روی فریاد نیست دم مزنید رفته رفته بود جزع مکنید
دوستان عیب من بی‌دل حیران مکنید گوهری دارم و صاحب نظری می‌جویم
احمد بن صالح (عربی: أحمد بن صالح؛ زاده: ۱۳ ژانویه ۱۹۲۶) در شهر مکنین در منطقه ساحلی تونس به‌دنیا آمد. وی یک سیاستمدار و فعال سندیکاها و اتحادیه کارگری تونس است که در دهه ۱۹۶۰ چندین منصب وزارتی را نیز برعهده داشت.
توبه چون محتشم از می مدهیدم زینهار قصد جان خاصه در ایام شرابم مکنید
کشت او را رسد چو وقت درو مکنیدش درون به غصه گرو
الچی ز من ار نرد پیاپی ببرد عیبم مکنید کان نه الچی ببرد
ای پیامبر چون زنان را طلاق گویید در [زمان‌بندی] عده آنان طلاقشان گویید و حساب آن عده را نگه دارید و از پروردگارتان بترسید آنان را از خانه‌هایشان بیرون مکنید و بیرون نروند مگر آنکه مرتکب کار زشت آشکاری شده باشند. این است احکام الهی و هر کس از مقررات خدا [پای] فراتر نهد قطعاً به خودش ستم کرده‌است. نمی‌دانی شاید خدا پس از این پیشامدی پدیدآورد.
معد بن عدنان، جد نوزدهم محمد بن عبدالله بود. طبق گفته‌های مختلف او مکنی به اباقضاعه، ابانزار و اباحیده بود.