مکنون

معنی کلمه مکنون در لغت نامه دهخدا

مکنون. [ م َ ] ( ع ص ) پنهان داشته شده و این صیغه اسم مفعول است مأخوذ از کَن که به معنی پوشیدن است و چون گوهر قیمتی و خوش آب را به محافظت پوشیده دارند لهذا مجازاً گوهر مکنون گوهر قیمتی و خوش آب را گویند. ( غیاث ) ( آنندراج ). پنهان داشته. ( ناظم الاطباء ). نهفته. نهان. نهان داشته. پنهان داشته. پوشیده. کنین. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : بر مضمون و مکنون او وقوف یافت. ( چهار مقاله چ معین ص 41 ). نشاید او را در بحر جلال قرآن شدن ، و استنباط جواهر مکنون آن کردن. ( کشف الاسرار ج 1 ص 612 و 613 ). اگر از صحایف لطایفی... که در خزاین ملوک جهان محفوظ و مکنون است باز گفته شود همانا... ( مرزبان نامه چ قزوینی ص 9 ). چون ملک زاده کنانه خاطر از مکنون سر و مکتوم دل بپرداخت. ( مرزبان نامه ایضاً ص 32 ).
بوی را پوشیده و مکنون کند
چشم مست خویشتن را چون کند.مولوی ( مثنوی چ رمضانی ص 245 ).آنچه در کانها نیز مکنون است بدان منضم شود بدان مقدار وفا نکند. ( تاریخ غازان ص 315 ). به افشای اسرار ربوبیت که مکنون خزانه غیرت اند مبالات ننماید. ( مصباح الهدایه چ همایی ص 136 ).چه بسیار از اسما که در خزانه عزت مکنون درج غیرت است و هیچکس را جز عالم الغیب بر آن اطلاع نه. ( مصباح الهدایه چ همایی ص 24 ).
- دُرِّ مکنون ؛ مروارید قیمتی خوش آب و اعلا. ( ناظم الاطباء ). لؤلؤ مکنون. مروارید پوشیده در صدف ،لیکن «مکنون » در این ترکیب از معنی لغوی منسلخ شده و معنی دیگری یافته است از آن جمله گرانبها، قیمتی ، آبدار و درخشان :
زهد و عدالت سفال گشت و حجر
جهل و سفه زر و در مکنون شد.ناصرخسرو.گرت مدح بنده پسند آید ای شه
کنم در مکنون مقفی و موزون.سوزنی.خزانه مدیح تو را در گشادم
به صحرا نهادم بسی در مکنون.سوزنی.زآنکه ز اقبال او هر آینه من
صدف چند در مکنونم.انوری ( دیوان چ سعید نفیسی ص 225 ).طارم زر بین که درج در مکنون کرده اند
طاق ازرق بین که جفت گنج قارون کرده اند.مجیرالدین بیلقانی.گر آن گنج آید از ویرانه بیرون
به تاجش برنهم چون در مکنون.نظامی.خواهم که به یاد عشق مجنون
رانی سخنی چو در مکنون.نظامی.قطره ای را در مکنون می دهد

معنی کلمه مکنون در فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِمف . ) پوشیده و پنهان داشته .

معنی کلمه مکنون در فرهنگ عمید

پوشیده، پنهان .

معنی کلمه مکنون در فرهنگ فارسی

پوشیده وپنهان کرده، پنهان داشته شده
۱ - ( اسم ) پنهان داشته شده : [ ... صحایف لطایفی که از قلم غیب نگار غرایب بارش که در خزاین ملوک جهان محفوظ و مکنون است ... ] ( مرزبان نامه . تهران . چا . ۲ ) ۹:۱ - آنچه در ضمیر دارند : [ چون این نامه بحضرت بغراخان رسید و بر مضمون و مکنون او وقوف یافت ایمه ماورائ النهر را از دیار و بلاد باز خواند . ] ( چهارمقاله ) یا در مکنون . مروارید قیمتی و خوشاب و اعلی : [ با خطی چون در مکنون و نظمی چون زر موزون .. ] ( لباب الالباب . نف . ۳۵ )

معنی کلمه مکنون در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] «مکنون» به معنای مستور و پوشیده، یکی از نام ها و صفات قرآن است: «فِی کِتَابٍ مَّکْنُونٍ»؛ قرآن کریم در کتاب محفوظی جای دارد. (سوره واقعه/78)
از آن جا که خداوند قرآن را از هر دگرگونی و تبدیل و خطا و اشتباهی مستور و محفوظ داشته و حقیقت آن چون دُرّ در صدف از نظر اغیار، پنهان مانده است به آن «مکنون» گفته شده است.
درباره «کتاب مکنون» دو قول وجود دارد:
[ویکی الکتاب] معنی مَکْنُونِ: پنهان شده و ذخیره شده (منظور از تشبیه حوریان به بیض مکنون این است که : همانطور که تخم مرغ مادامی که در زیر پر مرغ و یا در لانه و یا در جای دیگر محفوظ میباشد ، همچنان دست نخورده میماند و غباری بر آن نمینشیند حوریان نیز این طورند . بعضی دیگر گفتهاند : ...
ریشه کلمه:
کنن (۱۲ بار)
«مکنون» از مادّه «کِنّ» به معنای «پوشیده» است، و در اینجا منظور پوشیده بودن در صدف است; زیرا مروارید به هنگامی که در صدف قرار دارد، و هیچ دستی به آن نرسیده از همیشه شفافتر و زیباتر است، به علاوه ممکن است اشاره به این معنا باشد که، آنها از چشم دیگران کاملاً مستورند، نه دستی به آنها رسیده، و نه چشمی بر آنها افتاده است!
[ویکی فقه] مکنون (قرآن). مکنون (قرآن)، یکی از اوصاف قرآن می باشد.
«مکنون» به معنای مستور و پوشیده، یکی از نام ها و صفات قرآن است: (فی کتاب مکنون)؛ « قرآن کریم در کتاب محفوظی جای دارد».
وجه تسمیه
از آن جا که خداوند قرآن را از هر دگرگونی و تبدیل و خطا و اشتباهی مستور و محفوظ داشته و حقیقت آن چون در در صدف از نظر اغیار، پنهان مانده است، به آن «مکنون» گفته شده است.
اقوال درباره کتاب مکنون
درباره «کتاب مکنون» دو قول وجود دارد:۱. کتاب مکنون یکی از اوصاف قرآن است که در دست ما است؛۲. همان لوح محفوظ است که آیات قرآن در آن مستور و از هرگونه خطا و تغییر و تبدیل محفوظ است.

معنی کلمه مکنون در ویکی واژه

پوشیده و پنهان داشته.

جملاتی از کاربرد کلمه مکنون

آب دریا قطره قطره لؤلؤ مکنون شدی گر به دریا بر خیال همتش‌ کردی‌ گذر
بسا خوبان جان پرور، که در خشتند مکنونش بسا ترکان سیمین بر، که در خاکند پنهانش
آنکه ز اقبال او هر آیینه صدف چند در مکنونم
ای صبا تو برو بگو از من از کرم بحر در مکنون را
بوی را پوشیده و مکنون کند چشم مست خویشتن را چون کند
علی اسم خدا باشد که مکنونست در عالم علی چون روح عالم را سراپا چون بدن بینی