مکنو

معنی کلمه مکنو در فرهنگ معین

(مَ نُ ) (اِ. ) نوعی سرانداز زنان زردشتی ایران .

معنی کلمه مکنو در فرهنگ فارسی

( اسم ) نوعی سر انداز زنان زردشتی ایران و آن پارچه ایست که در حدود سه متر طول دارد و از ابریشم و گلابتون بافته میشود . مکنو را طوری روی سر میاندازند که میان آن مقابل چانه قرار گیرد . ابتدا گوشه چپ را در پشت سر به لچک سنجاق میکنند و آنرا از طرف چپ صورت پایین میاورند و از زیر چانه بطرف راست صورت میبندند بطوریکه نقطه میان آن که قبلا نشان شده در زیر چانه قرار گیرد و دامن آن روی سینه بیفتد . باین طریق گوشه راست [ مکنو ] را از طرف راست صورت بالا میبرند در حالی که گوشه چپ به لچک سنجاق شده از پشت سر تا ساق پا آویزان است . این گوشه راست مکنو وقتی بالای سر رسید در طرف چپ سنجاق میشود و دامن آن مانند دامن چپ شانه راست تا ساق پا آویزان میگردد بطوریکه فقط قرص صورت پیداست و موهای سر کاملا در زیر مکنو پوشیده میشود . در این موقع قسمت جلو مکنو سینه را پوشانیده و دو گوشه آن از پشت شانه تا ساق پا آویزان است .

معنی کلمه مکنو در دانشنامه آزاد فارسی

مَکنو
تکه ای سربند از پارچۀ ابریشمی و زربافت به طول سه متر. این پارچه را زنان زردشتی بر روی روسری یا لچک می اندازند و زیر چانه گره می زنند. یک دنبالۀ آن روی سینه می افتد و دنبالۀ دیگر به روسری سنجاق می شود و از پشت تا پایین زانوها قرار می گیرد. ظاهراً از لحاظ زبان شناسی ارتباطی میان مکنو و مقنعه پیدا نشده است.

معنی کلمه مکنو در ویکی واژه

نوعی سرانداز زنان زردشتی ایران.

جملاتی از کاربرد کلمه مکنو

چون قلم در دست گیرم لوح مکنونات را گرد سرگردانم و آنجا که خواهم افکنم
کتابی با موضوع زندگی‌نامه وی با عنوان (درّ مکنون علامه طباطبایی) وی را متولد تهران و نام دقیقش را عزیز ذکر کرده‌است.
رها کن نظم کردن درها را به دریا در مکنون شو که بودی
خواجو از چشم پر آب ارگهر افشان گردد عقد گوهر دلش از لؤلؤ مکنون برود
گرنه از نیل سر کلک تو عمان قطره ایست در مکنون از چه معنی نیست در هر آبگیر
ایا گردون ترا بنده زمین از فر تو زنده پراکندی تو زر در خاک و سیم و در مکنون را
ابراهیم بن علی بن تمیم انصاری شهرت‌یافته به ابواسحاق حُصْری (؟ -۱۰۶۱م) ادیب ناقد و شاعر اهل تونس بود. زهرة الآداب و ثمر الألباب، نور الطرف و نَور الظرف، المصون فی سر الهوی المکنون، جمع الجواهر فی الملح و النوادر از آثار اوست.
میزان فضل طبعش ارکان جود دستش گفتارهاش یکسر مانند در مکنون
همکنون هیچ نشریه‌ای به این خط چاپ نمی‌شود.
بیا و قصه حالم بخوان، که بر رخ من نوشته دیده، به خطی، چو در مکنون است
گهی که از اثر می روانت آساید زمدح آصف بفشان لئالی مکنون
پس از پایان حرفهٔ خود وی همکنون به پشتیبانی از دخترش که او نیز سوارکار المپیکی است می‌پردازد.تئوریر همچنین از سال ۲۰۰۲ ریاست فدراسیون سوارکاری اتریش را نیز بر عهده دارد.
هنوز از استماع شعر نیکوست خرد را گوش درج در مکنون
مرا گویی که: گنج جاودانی در تو مکنونست من از گنج عیانی در نهانی صد نشان دارم
معمارهای مسلمان در جنوب غربی آسیا برای اولین بار از شیشه رنگی استفاده کردند که بعد از آن این شیشه‌ها در کلیساها استفاده شد. در قرن هشتم میلادی جابر ابن حیان در کتاب الدورا المکنونا ۴۶ دستورالعمل اصلی برای تولید شیشه رنگی شفاف و بدون ناخالصی ارائه کرد و ۱۲ دستورالعمل نیز بعداً توسط المراکشی در کتاب اضافه شد.