معنی کلمه مکروه در لغت نامه دهخدا
تا روز پدید آید و آسایش گیرم
زین علت مکروه و ستمکار و ژکاره.خسروانی.اگر در خود تفکر کند یا در صفاتی است که آن مکروه حق است... و آن معاصی و مهلکات است. ( کیمیای سعادت ). چاره نمی شناسم از اعلام آنچه حادث شود از محبوب و مکروه. ( کلیله و دمنه ). اگر در کاری خوض کند که عاقبتی وخیم و خاتمتی مکروه دارد... از وخامت آن او را بیاگاهانم. ( کلیله و دمنه ). مصنف چه معتوه مردی باشد و مصنف چه مکروه کتابی. ( چهارمقاله چ معین ص 111 ).
زان نجوشانم که مکروه منی
بلکه تا گیری تو ذوق و چاشنی.مولوی.اما صبر قلب هم دو گونه است صبر بر مکروه و صبر از مراد. ( مصباح الهدایه چ همایی ص 380 ).
- مکروه داشتن ؛ ناپسند داشتن و نفرت داشتن. ( ناظم الاطباء ).قبیح دانستن. ناخوش داشتن. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : طایفه ای آن را مکروه داشته اند به دلالت این خبر که از رسول صلی اﷲ علیه وسلم پرسیدند که... ( مصباح الهدایه ، ایضاً ص 335 ).
- مکروه شمردن ؛ استهجان. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). ناپسند داشتن.
|| زشت. ( ناظم الاطباء ). کریه. زشت. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : طوطیی را با زاغی در قفس کردند... از قبح مشاهده او مجاهده می بردو می گفت این چه طلعت مکروه است و هیئت ممقوت. ( گلستان ).
ور پرده عشاق و صفاهان و حجاز است
از حنجره مطرب مکروه نزیبد.سعدی ( گلستان ). || ( اِ ) شر، و در حدیث است «خلق المکروه یوم الثلاثاء و خلق النور یوم الاربعاء» که در اینجا از مکروه ، شر اراده شده است. اذی [ اَ ذا ]. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). آفت. رنج. بلا. داهیه. مصیبت. محنت :
و او نیز به خدمت همی شتابد
مکروه جهان دور بادش از جان.فرخی.همه جهان به دل سوخته همی گفتند
که یا الهی مکروه را به ما منمای.فرخی.چه اگر از این طریق عدول افتد هر روز مکروهی یابد. ( کلیله و دمنه ).
مسلم خاکت از آفات و عاهات
منزه صحنت از مکروه و محذور...
جمال الدین عبدالرزاق ( دیوان چ وحید دستگردی ص 182 ).