مکذب. [ م ُ ذِ ] ( ع ص ) دروغگویابنده کسی را. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). آن که دروغگوی می یابد دیگری را. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || به دروغ برانگیزنده. ( آنندراج ) ( از منتهی الارب ). آن که بر دروغ گفتن برمی انگیزاند. ( ناظم الاطباء ). || آشکار کننده کذب کسی. ( آنندراج ). آن که آشکار می کند دروغ کسی را. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || آن که حمل بر دروغ می کند. ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). مکذب. [ م ُ ک َدْ ذِ ] ( ع ص ) به دروغ دارنده.ج ، مکذبون. ( مهذب الاسماء ). آن که به دروغ نسبت کند.آن که به دروغ شمرد. تکذیب کننده. دروغ شمارنده. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : ثم انکم ایها الضالون المکذبون. ( قرآن 51/56 ). || ناقة مکذب ؛ ناقه ای که گشنی کرده شود و دم بردارد و باردارنگردد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( از آنندراج ).
تکذیب کننده، انکارکننده ( اسم ) تکذیب کننده دروغزن داننده جمع : مکذبین .
معنی کلمه مکذب در ویکی واژه
تکذیب شده، دروغ زن دانسته. تکذیب کننده، انکارکننده.
جملاتی از کاربرد کلمه مکذب
و قال صلّی اللَّه علیه و سلّم: «یکون فی امّتی خسف و مسخ و ذلک فی المکذبین بالقدر».
آن گه گفت: یا محمد قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ این مستهزیان را گوی: سیروا فی الارض، ای سافروا، ثم انظروا فاعتبروا کیف کان عاقبة المکذبین، فسترون آثار وقائع اللَّه بهم، کیف اهلکهم و قتلهم بالوان العقوبة و النقم مثل عاد و ثمود.
چهارم آنکه چو احکام فلسفی خواندم بباید آنکه مکذب شوم پسر عم را
لیک حالت بود مکذب گفت آشکارت بود خلاف نهفت
از ویژگیهای این سوره این است که آیه «ویـل یـومـئذ لـلـمکذبین: وای در آن روز بر تکذیبکنندگان» ده بار و هر بار به دنبال مطلب تازهای در آن تکرار شدهاست.
بهر جا شاعر ار تکذیب بیند بمدح میر کی باشد مکذب
قراءت باقی «انها اذا جاءت» بفتح الف، سخن در اوّل پیوسته، و بر این قراءت سخن در «إِنَّمَا الْآیاتُ عِنْدَ اللَّهِ» تمام شد، پس بر سبیل ابتدا گوید: «وَ ما یُشْعِرُکُمْ أَنَّها إِذا جاءَتْ لا یُؤْمِنُونَ» یعنی و ما اشعرکم! چون نیک دانید شما که گرویدگاناید که ایشان چون آیت بینند هم بنگروند. وجهی دیگر: و ما یشعرکم لعلها اذا جاءت لا یؤمنون. و روا باشد که «لا» صلت نهند و زیادت، چنان که گفت: «ما مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ» یعنی: ان تسجد، «وَ حَرامٌ عَلی قَرْیَةٍ أَهْلَکْناها أَنَّهُمْ لا یَرْجِعُونَ» ای: یرجعون الی اهلیهم. شامی و حمزه «لا تؤمنون» بتا خوانند خطاب با مشرکان. میگوید: شما که مکذباناید نیک دانید که چون آیت آید هم بنگروید.
مکذبش ددان ابلیسخو مصدقش ملایک و مرسلین
و در این سورة چهارده آیت منسوخ است چنان که رسیم بآن شرح دهیم، و آیات آن بعدد کوفیان صد و شصت و پنج آیت است، و سه هزار و هشتصد و پنجاه کلمه، و دوازده هزار و دویست و پنجاه و چهار حرف، و بیشترین آن حجت آوردن است بر مشرکان عرب، و بر مکذبان بعث و نشور، ازین جهت بیکبار فرو آمد که در معنی احتجاج همه یکسانست.
به منکر و مکذبش هر دو تن قیل ادخلا النار معالدخلین
«وَ لَوْ أَنَّا أَهْلَکْناهُمْ» ای اهلکنا المکذبین بهذا القرآن. «بِعَذابٍ مِنْ قَبْلِهِ» ای من قبل نزول القران، «لَقالُوا» یعنی یوم القیامة اذا عذبوا. «رَبَّنا لَوْ لا أَرْسَلْتَ» ای هلّا ارسلت، «إِلَیْنا رَسُولًا» یدعونا الی طاعتک، «فَنَتَّبِعَ آیاتِکَ» ای امرک و نهیک، «مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ» بالعذاب، «وَ نَخْزی» فی جهنّم.