معنی کلمه مکتب هرات در دانشنامه آزاد فارسی
مکتبی در نگارگری ایرانی. پس از مرگ امیرتیمور (۸۰۷ق)، پسر و جانشین وی، شاهرخ، هرات را مرکز قلمرو خویش قرار داد، و کارگاهی برپا کرد و نقاشانی را به کار مصورسازی متون تاریخی گماشت. پس از آن که بایسنقرمیرزا به فرمان شاهرخ حکومت هرات را به دست گرفت، کتابخانه ـ کارگاه بزرگ خود را در این شهر تأسیس کرد. برجسته ترین هنرمندان این کارگاه عبارت بودند از جعفر تبریزی (خوشنویس)، مولانا قوام الدین (مجلد و مذهب)، پیراحمد باغشمالی، مولانا میرخلیل، و خواجه غیاث الدین. شاهنامۀ موسوم به بایسنقری از نسخه های مصور این مکتب است. پیکرهای بلندقامت و موقر با چهره های ریش دار، گل بوته های درشت و تک درختان سرسبز از عناصر شاخص در ترکیب بندی کاملاً متعادل نگاره های شاهنامۀ بایسنقری اند. نگارگران مکتب هرات در گروه بندی پیکرها، تنظیم سطوح رنگی، و ریزه کاری های معماری و منظرۀ طبیعی نهایت سنجیدگی را به کار می بردند، و می کوشیدند به مدد رنگ بندی دقیق و تنظیمی حساب شده فضای تصویری را فراخ و گسترده بنمایند. در این دوره، طراحی از صحت بیشتر و پیرایش خطوط برخوردار شد. بعدها میر علیشیر نوایی (وزیر و خزانه دار سلطان حسین بایقرا) که خود به ترکی و فارسی شعر می سرود و در نقاشی هم دست داشت، در رُشد مکتب هرات نقش بسزایی ایفا کرد. کمال الدین بهزاد، برجسته ترین هنرمند این دوره بود که ظریف کاری و تذهیب را از روح الله میرک خراسانی، قیم و معلم خویش، و قلم زنی ظریف و بیانگری عمیق را از طرح های مولانا ولی الله آموخت. بهزاد برخلاف نگارگران پیشین به جهان واقعی توجه کرد، و به مدد طراحی قوی، پیکره های یکنواخت و بی حالت نقاشی پیشین را به حرکت درآورد؛ حالت ها، قیافه ها و رنگ چهره ها را تنوع بخشید؛ طبیعت و معماری را به مکان فعل و عمل آدم ها بدل کرد. به مدد روش های هندسی و ترکیب بندی شکل ها، و با بهره گیری از تأثیر متقابل رنگ ها، بخش های مختلف تصویر را با هم مرتبط ساخت و به وحدتی کلی دست یافت. در هنر وی، انسان نقش اصلی را ایفا می کند. بهزاد شاگردان برجسته ای را پرورش داد که در میان آنان قاسم علی چهره گشای، شیخ زاده، آقا میرک و میرمصور درخور ذکرند.