مکان
معنی کلمه مکان در لغت نامه دهخدا

مکان

معنی کلمه مکان در لغت نامه دهخدا

مکان. [ م َ ] ( نف ، ق ) مکنده. درحال مکیدن :
خروشان و خون از دو دیده چکان
کنان پر به چنگال و خونش مکان.فردوسی.همه بیشه شیرندبا بچگان
همه بچگان شیر مادر مکان.فردوسی.و رجوع به ماده بعد شود.
مکان. [ م َک ْ کا ] ( ع ص ) مرد مکنده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || آنکه بمکد شیر گوسپند را و ندوشد به ناکسی و فرومایگی. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). و رجوع به ماده قبل شود.
مکان. [ م َ ] ( ع اِ ) جای. ( ترجمان القرآن ). جایگاه. ج ، امکنة. ( مهذب الاسماء ). جایگاه. جای. مکانة. ج ، امکنة و اماکن. ( منتهی الارب ). جای بودن. صیغه اسم ظرف است مشتق از کَون که به معنی بودن است و به معنی مطلق جا مستعمل. ( غیاث ). موضع بودن چیزی. ج ، اماکن و امکنة و به ندرت اَمکُن. ( از اقرب الموارد ذیل کون ). موضع و آن مَفعَل است از کَون. ج ، امکنة و به ندرت اَمکُن و جج ، اماکن.( از اقرب الموارد ذیل مکن ). جایگاه و جای. ج ، امکنةو اماکن و امکن. ( ناظم الاطباء ). جای. جای باش. محل. مَعان. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : قال رب ارنی انظر الیک قال لن ترانی و لکن انظر الی الجبل فان استقر مکانه فسوف ترانی. ( قرآن 143/7 ). نقل فرمود... از دار فانی به مکانی که در آنجا خلق را بزرگ می سازد و معزز می دارد. ( تاریخ بیهقی چ فیاض ص 307 ).
قصه می رفت تا سخن عالی شد و مکان از نیوشنده خالی شد. ( کشف الاسرار ج 1 ص 60 ). ستارگان اول شب باز پدید آیند به مکان خویش چنانکه هر شب می دیدند.( کشف الاسرار ج 3 ص 529 ).
گفتم به یک مکانت نبینم به یک قرار
گفتا که مه قرار نگیرد به یک مکان.امیرمعزی.بر یک مکان مخالف او را قرار نیست
تا بر سریر ملک ولایت قرار اوست.امیرمعزی ( دیوان چ اقبال ص 94 ).آنجا که بود آن دلستان با دوستان در بوستان
شد گرگ و روبه را مکان شد گور و کرگس را وطن.امیرمعزی.معاقب است حسودت به دو مکان و دو چیز
بسان فرعون درمصر و محشر آتش و آب.سنائی.سخن کز روی دین گویی چه عبرانی چه سریانی
مکان کز بهر حق جویی چه جابلقا چه جابلسا.سنائی.پادشاهی بر آن مکان بگذشت
لشکر آورد و خیمه زد در دشت.سنائی.

معنی کلمه مکان در فرهنگ معین

(مَ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - جا، محل ، جایگاه . ج . امکنه . ۲ - محل استقرار. ۳ - مرتبه ، مقام .

معنی کلمه مکان در فرهنگ عمید

جا، محل، جایگاه.
* مکان ابرش: زمینی که در آن گیاهان بسیار به رنگ های مختلف باشد.

معنی کلمه مکان در فرهنگ فارسی

جا، محل، جایگاه، اماکن و امکنه جمع
( اسم ) ۱ - جای محل جایگاه. ۲ - یکی از مقولات عشر مقابل زمان : [ هر دو طرف زمان و مکان بظرافت طبع او پر بودی . ] ( مرزبان نامه . تهران . چا . ۱ص ۱۳٠ ) یا مکان طبیعی . مکان طبیعی اشیا مکان و مرکزی است که میل طبیعی اشیا آنها را بدان سوق میدهد در مقابل قسری که بواسطه قوهای که از خارج بر اشیائ تحمیل میشود بطرف آن حرکت میکند یا مکان هندسی . هر شکلی را که همه نقاطش دارای خاصیت مشترکی باشند و نقاط خارج آن شکل فاقد آن خاصیت باشند مکان هندسی میگویند . میدانیم که هر نقطه از عمود منصف یک قطعه خط بیک فاصله است از دو سر آن قطعه خط و نیز میدانیم نقاط خارج عمود منصف یک قطعه خط دارای این خاصیت نیستند بنابراین : مکان هندسس نقاط متساوی الفاصله از دو سر یک قطعه خط عمود منصف آنست . دایره مکان هندسی نقاطی است که بفاصله معین از نقطه ثابتی باشند . نیز مکان هندسی نقاط متساوی الفاصله از دو خط متوازی خطی است متوازی آنها و بیک فاصله از آنها . یا کون و مکان بر سبیل توسع بمعنی مکان و مکین یا کائن و یا ما فیه الکون یعنی کل عالم شهادت بکار رفته . چون کون را از باب توسع بمعنی موجود گرفته اند معنی کون و مکان ( ظرف و مظروف ) موجود و محل وجود میباشد : [ خسروا . گوی فلک در خم چوگان تو باد ساحت کون و مکان عرصه میدان تو باد . ] ( حافظ . ۳ ) ۳۶۴ - مقام رتبه منزلت جاه : [ مسند وزارت را به مکان خداوند خواجه جهان و دستور صاحبقران نظام الملک . ملک ملوک الوزرائ - ضاعف الله جلاله - تا ابد آراسته داراد بمنه وجوده . ] ( جوامع الحکایات ۱۱۵:۱ ) جمع : امکنه اماکن .
دهی از دهستان جاپلق است که در بخش الیگودرز شهرستان بروجرد واقع است .

معنی کلمه مکان در فرهنگستان زبان و ادب

{location} [سینما و تلویزیون] محل فیلم برداری خارج از استودیو

معنی کلمه مکان در دانشنامه عمومی

مکان (خمین). مکان ( خمین ) ، روستایی از توابع بخش کمره شهرستان خمین در استان مرکزی ایران است. زبان مردم این روستا ترکی است
این روستا در دهستان چهارچشمه قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ١۱۴۸ نفر ( ۳۰۷خانوار ) بوده است.
مکان (فیلم). مکان ( به ایتالیایی :The Place ) یک فیلم ایتالیایی محصول سال ۲۰۱۷ به نویسندگی و کارگردانی پائولو ژنووزه است این فیلم اقتباسی سینمایی از مجموعه تلویزیونی آمریکایی غرفه ای در انتها ۲۰۱۰ است که توسط کریستوفر کوباسیک ساخته شده است. در این فیلم مارکو جالینی، الساندرو بورگی، سابرینا فریلی، جولیا لاتسارینی، وینیسیو مارچیونی، والریو ماستاندرئا، سیلویو موچینو، روکو پاپالئو، ویتوریا پوچینی و آلبا رورواکر ایفای نقش می کنند.
داستان در یک گروه به ظاهر تصادفی از ۹ نفر قرار دارد که می خواهند بزرگترین آرزوهای خود را برآورده کنند، بنابراین آنها با یک مرد مرموز وارد پیمان فاوستیا می شوند که قادر است در ازای تحقق درخواست های خودش، آنچه که می خواهند به آنها بدهد.
مردی مرموز لباس شخصی، در یک رستوران به نام «مکان» در کنار میز می نشیند و آماده است تا به درخواست ها و خواسته های افراد مختلفی که به سمت او می آیند گوش دهد. در ازای تحقق درخواست های آنها، او خواسته های خود را مطرح می کند، که اغلب به نظر وحشتناک یا گاهی اوقات به طور مستقیم با آنچه از سایر بازدید کنندگان خواسته می شود رابطه دارد. او همیشه در حال صحبت با مردم، یک دفترچه ضخیم و چرمی دارد که از آن می خواند و آرزوی بازدید کنندگان را با یک قلم گران قیمت می نویسد. اگرچه مرد می گوید که کارهای غیرممکن برای مردم تعیین نمی کند، اما هر یک از خواسته های او بر ضد برحی از اصول اخلاقی اساسی هستند. این مرد همچنین اظهار می دارد که مردم آزاد هستند هر زمان که بخواهند معامله را لغو کنند.
افسر پلیس اترور که باید پول سرقت شده در یک سارق را پیدا کند، خواسته می شود کسی را به خون کتک بزند. راهبه شیارا که ایمان خود به خدا را از دست داده و ناامیدانه می خواهد دوباره آن را پیدا کند، دعوت می شود که باردار شود. مکانیک اوداکر، در ازای یک شب رابطه جنسی با یک مدل، از او خواسته شده تا یک کودک را نگه دارد. از مرد دیگری خواسته می شود که این دختر بچه را بکشد تا جان یک کودک بیمار را نجات دهد. مارچلای پیر، در ازای شفای شوهر آلزایمری خود، باید با یک وسیله انفجاری، در یک مکان شلوغ قتل عام کند. مارتینای جوان اگر بخواهد زیباتر شود باید مجبور به دزدی به ارزش دقیق ۱۰۰٬۰۰۰ یورو و ۵ سنت شود. فولوویوی نابینا می خواهد دید خود را دوباره به دست آورد و در ازای آن باید به یک زن تجاوز کند. آزورا اگر بخواهد شوهرش به او برگردد، باید یک زوج متأهل را جدا کند. الکس جوان، سارقی که افسر پلیس اترور در جستجوی آن است، بدون آنکه آن را جدی بگیرد، وارد معامله با این مرد می شود و از پدرش ( اترور ) می خواهد تا او را برای همیشه تنها بگذارد.
مکان (معماری). مکان مفهوم بسیار پیچیده ایی است که کماکان میان فیلسوفان بر سر ماهیت، چیستی و تعریف کلی آن چالش هایی برجاست. مفهوم فیزیکی مکان که در اصطلاح به فضا تعبیر می شود، با مفهوم پیچیده و حسی مکان که با مولفه های حس مکان و روح مکان قابل تشخیص و تجربه است و ادراکات حسی انسانی در شکل دهی آن دخیل اند، یکی نیست. مفاهیم معمول مکان به طور عام شامل مفاهیمی از قبیل معنای مکان در فرهنگ انگلیسی آکسفورد است که در آن: «مکان یک موقعیت، نقطه یا ناحیه ای خاص معنی شده است» یا در فرهنگ انگلیسی لانگمن، که مکان را به عنوان: «هر ناحیه، نقطه یا موقعیتی یا وضعیت در فضا» و «یک نقطه به خصوص در یک ناحیه گسترده تر» معرفی می کند. اما به طور خاص منظور از مکان، و مفهوم مجرد و کلامی آن، به معنی یک جا نیست. اشیا گوناگون و رفتارهای مختلف احتیاج به مکان های متفاوت دارند. در حقیقت مکان بخشی از فضاست که به واسطه عناصر و عواملی مشخص و متمایز، صاحب هویتی منحصربه فرد و تکرارناپذیر می شود و خاطره سازی و حس دلبستگی به مکان را منتج می گردد. در رابطه با بررسی مفهوم مکان کریستین نوربرگ شولتز، پژوهش های گسترده ایی را بر پایه اندیشه های مارتین هایدگر انجام داده است.
به زعم شولتز؛ ماهیت اصلی و حقیقی یک مکان مشخص، در برخی مواقع و برخی حالات، با تغییر فصل ها یا حالات جاری در یک روز، همانند هوا و اقلیم آن روز تغییر می کند. به این معنی که در یک مکان واحد، تعریف ما از مکان، همراه با وجود سرما، گرما، باران، برف، فصل بهار، تابستان، پاییز و زمستان، و حتی اتفاقات خاصی که در آن مکان رخ داده، یا کسانی که در تجربه بودن در آن مکان ما را همراهی کرده اند، تفاوت خواهد کرد. به اعتقاد شولتز، در واقع بی معنی است که هر پیشامد، یا رخدادی را بدون ارجاع به یک محل خاص تصور یا تعریف کنیم. در وصف ماهیت مکان، شولتز مدعی ست که منظور ما از بیان مفهوم مکان، تمامیتی ست که از چیزهای ملموس و محسوس، دارای ماده و جوهر، شکل، بافت و رنگ ساخته شده است. این چیزها در کنار هم محیطی را خلق و بازسازی می کنند، که همان مفهوم مکان است؛ بنابراین یک مکان، یک پدیده کاملاً کیفی است که نمی توانیم آن را به هیچ یک از اجزایش نظیر رابطه فضایی تقلیل دهیم، بدون اینکه طبیعت منسجم آن از نظر دور شود. به زعم شولتز و با ارجاع آرائش به هایدگر، معنای حضور در مکان، رابطه زیست جهان با مکان، مستلزم رابطه انسان و حضور وی در محیط پیرامونش است. با این تفسیر، حضور انسان ها به مکان مفهوم می بخشد.
معنی کلمه مکان در فرهنگ معین

معنی کلمه مکان در دانشنامه آزاد فارسی

در فلسفۀ قدیم جسمی که جسم دیگر بر آن قرار دارد. وجودِ مکان بدین معنی سه شرط دارد: ۱. ظرف جسم متمکّن (= آنچه در مکان جای گرفته) باشد، آن چنان که لفظ «در» بر آن اطلاق شود، همچون میز «در» خانه، که خانه مکان میز است؛ ۲. جسم متمکن تدریجاً بتواند از آن خارج شود، همچون خروج تدریجی میز از خانه؛ ۳. مساوی بودن مکان با متمکّن، به طوری که مکان از متمکّن کوچک تر نباشد. اما تعریف فلسفی مکان با دشواری های گوناگونی همراه بوده و گویی منشأ همۀ آن، عدم تفارق بین مکان حقیقی و اعتباری است. مکان حقیقی شیء همان حدّ وجودی و تحققّی شیء در خارج است و مکان اعتباری، سنجش مکان حقیقی شیء نسبت به ظرف خاصی است. بر این اساس، برخلاف رأی برخی فلاسفه، مکان مند بودن از خواصّ مادیات نیست و درپی همین باور میرداماد به ظرف «دهری و سرمدی» قائل شده است. تعاریف متعددی که برای مکان به دست داده اند عمدتاً ناظر به معنای اعتباری و غیر حقیقی آن است. متکلمان مکان را فضای موهوم و پیروان ارسطو آن را سطح داخلی جسم دانسته اند که بر سطح خارجی جسم دیگر احاطه دارد. پیروان افلاطون مکان را بُعد مجرد می دانسته اند که با تمامی اجزای جسم تماس دارد. میرسید شریف جرجانی نیز مکان را بُعْد موجود زیاده و نقصان پذیر دانسته است. امروزه در علم فیزیک به جای مکان از فضا سخن می گویند و صرفاً مکان را جایگاه یا موقعیت و وضعیت جسم نسبت به یک دستگاه مختصات می دانند.

معنی کلمه مکان در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مکان در لغت اسم مکان از ماده "مکن" و به معنای "جا"، "موضع" و محل است.
و در اصطلاح، فلاسفه برای مکان، تعریف های متعددی ذکر کرده اند. برخی از این تعاریف عبارتند از:
← نظر افلاطون
الف) مکان حقیقی: مراد مکان شی ء است در صورتی که آن مکان فقط ظرفیت آن شی ء را داشته باشد. مانند کوزه ای که مملو از آب است. ب) مکان غیر حقیقی: مراد مکان شی ء است، در صورتی که آن مکان بیش از ظرفیت آن شی ء را داشته باشد. مانند وقتی که می گوئیم: "مکان زید، خانه است". واضع است که خانه، ظرفیت بیش از زید را دارد.
← تعریف صحیح مکان حقیقی
۱. ↑ لسان العرب، ابن منظور، ج۱۳، ص۱۶۳، دار احیاء التراب العربی.۲. ↑ الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعة، ملاصدرا، ج۴، ص۴۸ ۳۹.
...
[ویکی الکتاب] معنی مَکَانَ: مکان - جا - محل
معنی لَمْ تَغْنَ: اصلاً وجود نداشته (در آن مکان)(کلمه غنی اگر در مورد مکان به کار رود به معنی اقامت گزیدن در مکان است)
معنی لَّمْ یَغْنَوْاْ: اصلاً وجود نداشتند (در آن مکان)(کلمه غنی اگر در مورد مکان به کار رود به معنی اقامت گزیدن در مکان است)
معنی مَکَانَتِکُمْ: مکان شما- جای شما - محل شما
معنی مَکَانَتِهِمْ: مکان آنها- جای آنها - محل آنها
معنی مَکَانَهُ: مکان او- جای او- محل او
معنی مَوْطِئاً: قدمگاه - مکان
معنی بَلْدَةِ: مکان - سرزمین
معنی أَمْتاً: بلندی- مکان مرتفع
معنی سُورٍ: دیوار دور یک مکان - حصار
معنی مَعْزِلٍ: کنار (کلمه معزل اسم مکان از عزل است )
معنی حِلٌّ: حلول کننده(حلول به معنای اقامت و استقرار در مکان است )
ریشه کلمه:
کون (۱۳۹۰ بار)

معنی کلمه مکان در ویکی واژه

جا، جایگاه
محل استقرار
مرتبه، مقام

جملاتی از کاربرد کلمه مکان

با مکان آفرین مکان چه کند آسمان گر بر آسمان چه کند
از امکان می‌کند اثباتِ واجب از این حیران شد اندر ذاتِ واجب
هله خیزید که تا خویش ز خود دور کنیم نفسی در نظر خود نمکان شور کنیم
چنان زین نقش ذات من هویداست که در کون و مکان این نقش پیداست
در مکانی کمند از کم کم در زمانی ز بیشتر بسیار