مژک

مژک

معنی کلمه مژک در لغت نامه دهخدا

مژک. [ م ُ / م ِ ژَ ] ( اِمصغر ) مصغر مژه. ( آنندراج ) ( شعوری ). || زائده سیتوپلاسمی و میکروسکوپی برخی از سلولها ( مانند سلولهای پوششی دیواره داخلی قصبةالریه در انسان )و برخی جانوران تک سلولی. ( از دائرة المعارف کیه ).
- مژک های لرزان ؛ زوائد سیتوپلاسمی پرزمانندی که حول بدن دسته ای از جانوران تک سلولی را فراگرفته بدین مناسبت این دسته از جانوران تک سلولی را مژکداران گویند. ( از دائرةالمعارف کیه ). رجوع به مژک داران شود.

معنی کلمه مژک در فرهنگ معین

(مُ ژَ ) (اِ. ) زواید سیتوپلاسمی که تعداد بسیاری از جانوران یک سلولی حول بدن خود دارند و به وسیلة حرکت این مژک ها جابه جا می شوند و یا طعمة خود را صید می کنند.

معنی کلمه مژک در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱- زواید سیتوپلاسمی که تعداد بسیاری از جانوران یک سلولی حول بدن خود دارند و بوسیل. حرکت این مژکها جابجا میشوند و یا طعم. خود را صید میکنند . بعلت وجود همین مژک ها این تک سلولیها را مژکداران مینامند و نمون. آنها جانوری است بنام پارامسی . ۲ - زواید سیتوپلاسمی که در سطح خارجی سلولهای پوششی استوانه یی شکل قصبه الریه موجود است و عمل آنها راندن ذرات خارجی و اخلاط بخارج است .

معنی کلمه مژک در فرهنگستان زبان و ادب

{cilium} [زیست شناسی-میکرب شناسی] زائدۀ رشته مانندی که به تعداد فراوان بر روی سطح یاخته یافت میشود و به تغذیه و جابه جایی آن کمک می کند * مصوب فرهنگستان اول

معنی کلمه مژک در دانشنامه عمومی

مُژَک ها ( به انگلیسی: Cilium ) زائده های سیتوپلاسمی و میکروسکوپی برخی از ساختارهای زیستی ( مانند سلول های پوششی دیوارهٔ داخلی نای در انسان ) و برخی جانداران تک سلولی هستند.
مژک های لرزان زوائد سیتوپلاسمی پرزمانندی هستند که گِردِ بدن دسته ای از جانوران تک سلولی را فراگرفته بدین مناسبت این دسته از جانوران تک سلولی را مژک داران می گویند.
مژک های تنفسی در مجاری انتهایی تنفسی قرار گرفته با حرکت مداوم خود آلاینده های ریز را به خارج از دستگاه تنفسی می رانند.
مژک ها از ریزلوله ها ساخته شده اند. به طور معمول در پیرامون دو جفت ریزلولهٔ مرکزی، ۹ جفت ریزلوله در آرایشی پرتومانند موسوم به ۹+۲ قرار گرفته اند. مژک از تاژک ریزتر است.
در افراد سیگاری مژک ها از بین می روند و به همین دلیل مجبور به سرفه می شوند، پس مژک ها نقش مهمی در پاک سازی هوای دمی دارند.
واژه مژک از ترکیب کلمه مُژه با پسوند تصغیر ک درست شده است.
مژک مانند یک تار موی خمیری نوک تیز است که حدود ۲ تا ۴ میکرومتر از سطح سلول برآمدگی دارد. مژکهای متعددی می توانند از یک سلول واحد خارج شوند. به عنوان مثال تا ۲۰۰ مژک از سطح هر سلول اپیتلیال در مجاری تنفسی خارج می شوند. مژک بوسیله استکالرای از غشای سلولی پوشیده شده و توسط ۱۱ ریزلوله چه ( میکروتوبول ) ، ۹ لوله چه مضاعف که در اطراف محیط مژک قرار گرفته اند و ۲ لوله چه واحد در مرکز نگهداری می شوند.
هر مژک دنباله ای از یک ساختمان است که بلافاصله در زیر غشای سلولی قرار گرفته و جسم پایه مژک نامیده می شود. تاژک اسپرماتوزوئید نیز مشابه مژک بوده و در واقع دارای همان نوع ساختمان و همان نوع سازوکار انقباضی است. اما باید دانست که تاژک بسیار درازتر بوده و به جای حرکات شلاقی شکل با امواج شبه سینوزوئیدی حرکت می کند.
بخش های اصلی دستگاه مژکی عبارتند از: ۱ - ساقه مژکی: به صورت بخشی باریک، استوانه ای و پوشیده شده به غشای سلولی که در سطح آزاد سلول قرار دارد. ۲ - جسم پایه ای: به صورت یک اندامک درون سلولی مشابه سانتریول و مشتقی از آن است. ۳ - صفحه یا سینی مژکی. ۴ - در برخی از سلول ها رشته های نازکی که آن ها را ریشه های مژکی می نامند از جسم قاعده ای به صورت مخروطی که نوک باریک آن به سوی هسته است تا مجاورت هسته کشیده شده اند. اجسام قاعده ای اغلب در بخش پیرامونی سیتوپلاسم و زیر غشای سلولی قرار دارند و به طور معمول به صورت موازی با هم و با فواصل یکسان قرار گرفته اند. مژک ها و تاژک ها، ساختمانهای بسیار ظریفی هستند که قطر آنها اغلب در پایین ترین حد دید میکروسکوپ های نوری است.

معنی کلمه مژک در دانشنامه آزاد فارسی

مُژَک (cilia)
هریک از اجزای موی مانند کوچک در سطح برخی از یاخته ها، به ویژه یاخته های پوشانندۀ راه تنفسی فوقانی (نای). حرکت موج مانند آن ها ذرات گرد و غبار را به بیرون می راند. برخی از موجودات زندۀ تک یاخته ای با کمک مژک ها حرکت می کنند. در جانوران پرسلولی، مژک ها سطوح لزج مجاری بدن را از ذرات زاید پاک می کنند. همچنین، در برخی از بی مهرگان موجب حرکت مواد غذایی در دستگاه گوارش می شوند.

معنی کلمه مژک در ویکی واژه

زواید سیتوپلاسمی که تعداد بسیاری از جانوران یک سلولی حول بدن خود دارند و به وسیلة حرکت این مژک‌ها جابه جا می‌شوند و یا طعمة خود را صید می‌کنند.

جملاتی از کاربرد کلمه مژک

آلفرد دِتلِف فریتز کال (۱۸ فوریه ۱۸۷۷ - نوامبر ۱۹۴۶) یک معلم مدرسه‌ی آلمانی بود که در میان‌سالی به میکروسکوپی روی آورد و به مرجعی پیشرو در زمینه‌ی پروتوزوآی مژک‌دار تبدیل شد. در اوج فعالیت علمی‌اش که ۹ سال به طول انجامید، او ۱۸۰۰ صفحه مقاله پژوهشی منتشر کرد. در این میان او ۱۷ خانواده جدید مژک‌داران، ۵۷ جنس و حدود ۷۰۰ گونه جدید را توصیف کرد. طی فعالیت کوتاهش به عنوان یک پروتوزوآ شناس، او تقریباً تمامی گونه‌های مژک‌دار شناخته‌شده در زمان خودش را بازتعریف و مشخص کرد و یک طبقه‌بندی تاکسونومیکی از آن‌ها ارائه داد که همچنان از اعتبار برخوردار است.