مچی. [ م ُ ] ( ص نسبی ) منسوب به مچ. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). - ساعت مچی ؛ ساعت که به مچ دست بندند. ( یادداشت ایضاً ). || ( اِ ) نوعی شیرینی که از آرد گندم و شکر و روغن دنبه کنند. قسمی نان شیرین و چرب به اندازه یک مشت. اَگِردَک. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به اگردک شود. || اَآطریلال. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به اَآطریلال شود. || در لهجه چهارمحالیان ، ترتیزک آبی. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). مچی. [ م َ ] ( اِ ) تخم مرغ که به نشانه ، در لانه یا در غیر آنجا گذارند تا مرغ هربار بر روی آن تخم گذارد ( مصطلح طالقان قزوین ). ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به مچر و مچیل شود.
معنی کلمه مچی در فرهنگ فارسی
تخم مرغ که به نسانه تخم گذاشتن گذارند
معنی کلمه مچی در دانشنامه عمومی
مچی (جاسک). مچی، روستایی در دهستان کنگان بخش مرکزی شهرستان جاسک در استان هرمزگان ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵، جمعیت این روستا برابر با ۲۱۱ نفر ( ۵۰ خانوار ) بوده است.
جملاتی از کاربرد کلمه مچی
مطیعی متولد مارس سال ۱۹۲۰ در روستای کوچک لوکچون در خارج از تورفان در جنوب سین‌کیانگ است. او در سال‌های اولیه زندگی خود یتیم شد. پدرش که خیاط بود زمانی که او تنها دو سال داشت درگذشت. مادر او زمانی که او هفت‌ساله بود درگذشت. در سال ۱۹۲۸ خانواده‌اش او را به اورومچی فرستادند تا در یک مدرسهٔ ابتدایی ثبت‌نام کند. او که با عمویش زندگی می‌کرد توسط جدیدیست‌های تاتار آموزش دید.
مکن ز شانه پریشان دماغ‌گیسو را مچین به چین غضب آستین ابرورا
بی گنهی چشم ز ما برمگیر بی سببی چهره ز ما در مچین
ترا بسنده بود لاله تو، لاله مجوی بنفشه تو ترا بس بود، بنفشه مچین
از فیلم‌های معروف او می‌توان به بازی در فیلم آنا کارنینا اشاره کرد. وهمچین بازی در سریال‌های یوتوپیا و سَـندیتون، بازی کرده‌است
ای ستمگر بر درشتی ناز رعنایی مچین در نظرها می‌خلد هر چند باشد خار گل
یک سال بعد، در سال ۱۹۵۹ میلادی، شهرستان اورومچی جدا شده و به شهر در سطح ولایت ارتقاء یافت. در این سال، ولایت خودمختار سانجی هوئی شکل امروزی خود را تقریبا پیدا کرد. تنها تغییر بین سال ۱۹۵۹ میلادی و سال ۲۰۰۲ میلادی، ارتقاء شهرستان‌های سانجی، فوکانگ، و شهرستان میچوان به «شهر در سطح شهرستان» بود.
پیش از ورود اسپانیایی‌ها به آمریکای جنوبی، استانی کوردوبا زیستگاه بومیان (ساناویرونس و کومچینگونس) بود.
بادامچیان تا کنون حدود ۵۰ جلد کتاب تألیف نموده که اکثر آن‌ها توسط انتشارات اندیشه ناب به چاپ رسیده‌است.
ز اسباب، خاشاک بر دل مچین اگر زحمت رُفتن دیده‌ای
ازومچی یکی از روستاهای استان آذربایجان شرقی است که در دهستان عباس شرقی بخش تیکمه‌داش شهرستان بستان‌آباد واقع شده‌است.این روستا ۱۴۹ نفر جمعیت دارد.
جمعیت آن در فصول سرد سال ۸۰ خانوار و در فصول گرم سال ۵۰۰ خانوار است . دلیل جمعیت کم این امامزاده در فصل سرما خطرناک بودن مسیر رفت و برگشت می باشد اما جمعیت آن در فصل گرما بسیار انبوه می باشد که دلیل آن هوای معتدل کوهستانی است . (همچین باید گفت جمعیت این امامزاده همواره در فصل های مختلف متغیر است و نمی توان جمعیت درست را در این امامزاده حدس زد)
ز خون دل شده میراب عمریش مژه من کنون که شد ثمری غیر گو مچین زنهالت
منه بر دل از دیر دیرینه داغ مچین جز گل جام ازین هفت باغ
بیش از این بر پیکر بی‌حس مچینید اعتبار مشت خاکی گل شد و چون خشت در قالب نشست
کان سنبل تر کسی مبیناد یک شاخ ازو کسی مچیناد
اسدالله بادامچیان (زادهٔ ۱۳۲۰ در تهران) سیاست‌مدار ایرانی و دبیرکل حزب مؤتلفه اسلامی است.
زاهدان بر خود مچینید اینقدر سودای پوچ ریش و فش آخر چو پشم از کون دنیا می‌رود
در سال ۱۹۷۰ میلادی، شهرستان‌های تورفان و توقسون از تابعیت مستقیم منطقهٔ خودمختار در آمده و در تابعیت شهر اورومچی قرار گرفتند. شهرستان پیچان نیز در تابعیت ولایت قومول قرار گرفت.
