موژ

معنی کلمه موژ در لغت نامه دهخدا

موژ. ( فرانسوی ، اِ ) نوعی ماهی. ( یادداشت مؤلف ).
موژ. ( اِ ) آبگیر باشد و آن را ژیر نیز خوانند. ( فرهنگ جهانگیری ). تالاب و آبگیر و آب انبار و استخر. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ). موژه :
چو زلف خوبان در جویهاش مرزنگوش
چو خط خوبان بر موژهاش سیسنبر.فرخی. || غم و اندوه و مصیبت. ( از برهان ) ( یادداشت لغت نامه ). رجوع به موی و مویه شود. || سوس. ( دستور الاخوان ) ( دهار ). رجوع به سوس شود. || ( اِ صوت ) آوای موش هنگام دیدن گربه یا مار.
- ماژ و موژ کردن ؛ فریاد کردن موش هنگام دیدن گربه یا ماری که قصد او کرده باشد :
کی مار ترسگین شود و گربه مهربان
گر موش ماژ و موژ کند گاه درهمی.( منسوب به رودکی ).رجوع به ماژ و موژ شود.

معنی کلمه موژ در فرهنگ معین

(اِ. ) = موژه : تالاب ، آبگیر.

معنی کلمه موژ در فرهنگ عمید

آبگیر، تالاب.

معنی کلمه موژ در ویکی واژه

موژه: تالاب، آبگیر.

جملاتی از کاربرد کلمه موژ

متناسب با جهت چرخش دو مارپیچ نسبت به یکدیگر، نحوه ورود و انتقال مواد، هموژنیزه شدن مواد، انتقال انرژی، شدت و یکنواختی برش، فشار و حجم مواد عبوری از مارپیچ‌ها و مقدار اصطکاک مشخص می‌شود.
گر چه او متمایل به سمت ازلی‌ها شده بود، بسیاری از بهائیان (از جمله موژان مؤمن) اظهار داشتند که او بسیاری از ثبت‌های تاریخ را که ممکن بود گم و نابود شوند را حفظ کرد. مصاحبه‌های او با «هاء» و صبح ازل در بین ارزش‌های دست اول غرب در مورد این رهبران نخستین بابی (بعداً «بیانی» نامیده شدند) و بهایی، قرار گرفته‌است. نوشته‌های او بسیاری از نویسنده‌های موضوعات بابی، ازلی و بهائی مثل آگوست استن استرندز را تحت تأثیر قرار داده‌است. او همچنین کتاب نقطةالکاف را در حمایت از موقعیت ازلی ترجمه کرد.
موژر در ونکوور واشینگتن به دنیا آمد و بیشتر دوران کودکی خود را در حال سفر بین بریتیش کلمبیا و واشینگتن بود. او دو ملیت کانادایی و آمریکایی دارد و دلیل آن کانادایی بودن پدرش می‌باشد. دوران نوجوانی را در ونکوور بریتیش کلمبیا گذراند. وی اولین کار خود را به عنوان دانشجو در مدرسه فیلم ونکوور با همکاری کوین اسمیت آغاز کرد که موفقیت‌آمیز نبود و چهار ماه قبل از پایان پروژه از هم جدا شدند و هرکدام به راه خود رفتند.