موهومات
معنی کلمه موهومات در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه موهومات
دفتری پر کنی ز موهومات که منم شاعر سخن پرداز
یک قدم بر فرق موهومات نه ره بدلبر جان ما بسیار نیست
منزل سوم موهومات است و چون بدان درجه رسد با گوسفند و اسب برابر است که باشد که از رنج نادیده بگریزد و بداند که دشمن است و رنج خواهد بود که گوسفند که هرگز گرگ ندیده باشد و اسب که هرگز شیر ندیده باشد، چون گرگ و شیر را بینند بگریزند و بدانند که دشمن است، اگرچه از گاو و پیل و اشتر که به شکل عظیمتر آید نگریزند و این دیداری است که در باطن وی نهاده اند که بدان دشمن خویش را ببینند و با این همه از چیزی که فردا خواهد بود، حذر نتواند کردن که این در منزل چهارم باشد.
آنچه عقل تو در آن ها مات است تو بمیری همه موهومات است