مونه
معنی کلمه مونه در لغت نامه دهخدا

مونه

معنی کلمه مونه در لغت نامه دهخدا

مؤنه. [ م َ ئو ن َ ] ( ع اِ ) مؤونة. مؤونت. هرآنچه در زندگانی و معیشت بدان محتاج باشند. نفقه وزاد و توشه. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به مؤنة شود.
مونه. [ ن َ / ن ِ ] ( اِ ) مزاج و خاصیت طبیعی چون گرمی آتش و تری آب. ( ناظم الاطباء ). خاصه طبیعی. ( لغت فرس اسدی نسخه خطی نخجوانی ). خاصه طبیعی بود. ( تحفه حکیم مؤمن ) ( فرهنگ اوبهی ). خاصیت طبیعی را گویند مانند حرارت آتش و برودت هوا و رطوبت آب و یبوست خاک و امثال آنها. ( برهان ) ( ازانجمن آرا ) :
آنکه خوبی ازاو به مونه بود
چون بیاراییش چگونه بود.عنصری.

معنی کلمه مونه در فرهنگ معین

(نِ ) (اِ. ) خاصیت ، خاصیت طبیعی چیزی .

معنی کلمه مونه در فرهنگ فارسی

مزاج و خاصیت طبیعی چون گرمی آتش و تری آب .

معنی کلمه مونه در دانشنامه عمومی

مونه (استان اشوی داشکسیه). مونه ( به لهستانی: Młyny ) یک منطقهٔ مسکونی در لهستان است که در گمینا بوسکو - زدروی واقع شده است.
مونه (استان اوپوله). مونه ( به لهستانی: Młyny ) یک منطقهٔ مسکونی در لهستان است که در گمینا رودنگکی واقع شده است. مونه ۳۳۱ نفر جمعیت دارد.
مونه (لنده). مونه یک روستا در ایران است که در دهستان طیبی گرمسیری شمالی واقع شده است. مونه ۵۵۱ نفر جمعیت دارد.

معنی کلمه مونه در ویکی واژه

خاصیت، خاصیت طبیعی چیزی.

جملاتی از کاربرد کلمه مونه

شیده نامی که هر چه پیدا کرد خلق را زان نمونه شیدا کرد
چیدم به قلم نمونه‌ای بیش بر دم ز میان تکلف خویش
نگذاردت زمانه زمانی به خانه ای اینجا نمونه ای است به صد اعتبار نرد
خوب گر سوی ما نگه نکند گو مکن ، شو که ما نمونه شدیم
بلندمرتبه شاهی که نُه رِواقِ سِپِهر نمونه‌ای ز خَمِ طاقِ بارگَه دانست
شور قیامت از دل مرغان بلند شد تا شاخ گل، نمونه طرف کلاه کیست؟
نمونه ایست بهشت از حریم مجلس او نشانه ایست جحیم از نهیب صولت او
آیینهٔ نمونهٔ تمثال حیرتیم چون آب موج خیز نباشد جبین ما
ز هر لاله به سقف آن نمونه مگر شد لاله زاری باژگونه
جنافه خشِ مال دَرهْ، مه دَندوُنه این ره هاکن ته، مه یادگار بمونه