مؤلف. [ م ُءْ ل ِ ] ( ع ص ) آنکه مصاحبت میکند و سبب می شود آمیزش و دوستی و رفاقت را. || آنکه انس و الفت می گیرد. || آنکه هزار را کامل می گرداند. ( ناظم الاطباء ). مُؤَلِّف. مؤلف. [ م ُ ءَل ْ ل ِ ] ( ع ص ) کامل کننده عدد هزار. ( منتهی الارب ). آنکه عدد هزار را کامل می کند. ( ناظم الاطباء ). || جمعکننده. ( منتهی الارب ). || آنکه دو چیز را به هم پیوسته میکند و آنکه با هم فراهم میکند و گرد هم می آورد. ( ناظم الاطباء ). ترکیب کننده. تألیف دهنده. ( یادداشت مؤلف ). الفت دهنده و جمعکننده چیزهای متفرق را با همدیگر. ( غیاث ) ( آنندراج ) || موافقت افکننده میان... الفت دهنده میان...( یادداشت مؤلف ). سازواری دهنده. || خطالف کشنده. ( منتهی الارب ). || آنکه کتابی تألیف می کند. ( ناظم الاطباء ). به هم آورنده مطالب و به صورت کتاب درآورنده آنها. نگارنده. نویسنده. تألیف کننده. ( یادداشت مؤلف ). کسی که مطالب متفرق را فراهم کرده و گرد هم آورده کتابی تألیف می کند. ( ناظم الاطباء ). مؤلف کسی است که مطالبی از مآخذ مختلف گرد آورده و به صورت کتاب درآورد، ولی مصنف کسی است که مطالب کتاب از خود او باشد. مؤلف هر علم را یکی از رئوس ثمانیه آن علم گفته اند. ( یادداشت مؤلف ) : چنانکه رسم مؤلفان است و دأب مصنفان. ( گلستان ). مؤلف. [ م ُ ءَل ْ ل َ ] ( ع ص ) سازواری داده شده. ( منتهی الارب ). سازواری داده شده و تألیف کرده شده و الفت داده شده و همخوکرده شده. ( ناظم الاطباء ). الفت داده شده. موافقت افکنده شده میان... ج ، مؤلفین. ( از یادداشت مؤلف ). || عدد هزار کامل شده. ( از منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || تألیف یافته. تألیف شده. نوشته شده. کتاب یا رساله که به وسیله کسی گردآوری و تألیف یافته باشد. ( از یادداشت مؤلف ). || ترکیب شده. مرکب. ( یادداشت مؤلف ). || مؤلفة. دارای الف. باالف. الف دارشده. حرف یا کلمه ای که دارای الف است : طای مؤلف ، مقابل تای منقوط. و همچنین ظای مؤلف. و این هر دو تعبیر را غیر عرب آرند، چه عرب خود در تلفظ بین طاء و تاء، و ظاء و زاء فرق آشکار میکند. ( یادداشت مؤلف ).
معنی کلمه مولف در فرهنگ فارسی
تالیف کننده، کسی که مطالب کتابی راگرد آورده باشد، تالیف شده، کتاب که مطالبی در آن گرد آوری شده ( اسم ) الف داده شده الف دار. یا طای مولف . طا مقابل ت (منقوط ) . یا ظای مولف . ظا مقابل ذ ( ذال ) ز ( زائ ) ض ( ضاد ) . سازواری داده شده .
معنی کلمه مولف در ویکی واژه
autore redattore
جملاتی از کاربرد کلمه مولف
مولف کتاب الکامل، پیرامن حوادث سال چهارصد و هشتاد و نه گفته است: بدین سال شش ستاره در برج حوت گرد شده بود.
مخالف را مولف ساز با اوج نوا را با رها و انباز میکن
مولف کتاب گوید: من همین معنی را در کتاب سفر حجاز، بفارسی چنین سروده ام:
او یکی از مولفین کتابهای درسی مورد استفاده گسترده در زمینه پردازش سیگنال گسسته و سیگنالها و سیستمها است.
به خط نیای مولف که خداوند رحمتش کناد:
قبل از پیروزی انقلاب، سید محمد باقر صدر تلاشهایی جهت تبیین نظام اقتصادی اسلامی و مولفههای مکتب اقتصادی آن کرد.
بنده مولف نیز:
هم مولف زتو برسفره نعمت بسرور هم مخالف زتو در حفره نقمت بنقم
الین استورتوانت همانند هنرمندان هم دوره خودش در جنبش پاپ آرت، با انجام کپی هایی با اختلاف جزئی، از ایدهی اصلی نظریه مرگ مولف که رولان بارت قبلتر مطرح کرده بود حمایت میکرد و مفاهیمی همانند مولف و اصالت اثر هنری را به بوتهی نقد گذاشت.
جهل آمد و والعفو کنان رخ به صفا سود تا چون شود اعدای ورا باز مولف
در تجلی صفات جمال گاه ستر بود و گاه تجلی زیراک مقام تلوین است. اما اینجا که تجلی صفات جلال است مقام تمکین است دورنگی بر خاسته اگرچه سخت نادره باشد. چنانک وقتی شیخ ابوسعید در مجلس شیخ ابو علی دقاق- قدس الله روحهما- حاضر بود. شیخ ابو علی در مقام تجلی سخن میراند شیخ ابو سعید را حالت جوانی بود و غلبات وقت. بر خاست و گفت: ای شیخ این حدیث بر دوام باشد؟ گفتا: بنشین که نباشد. دوم بار برخاست و گفت: این حدیث بردوام باشد؟ گفتا: بنشین که نباشد. ساعتی بنشست سیم بار بر خاست و گفت: ای شیخ این حدیث بر دوام باشد؟ گفت: نباشد و اگر باشد نادره باشد. شیخ ابو سعید نعرهای بزد و در چرخ آمد و میگفت: «این ازان نادرههاست این ازان نادرههاست!». درین مقام آنچ ایمان بود عیان گشت و عیان در عین نهان شد اعتبار از کفر و ایمان برخاست و دورنگی وصال و هجران نماند چنانک مولف گوید:
یک الگوریتم شامل دستورالعملهای پشت سر هم است که جهت ارائهٔ یک خروجی معتبر باید به ترتیب اجرا شوند، از این رو رعایت ترتیب در مولفههای اصلی نیز مؤثر است، چرا که اساساً بدون وجود خواستهٔ مسئله عملیات محاسباتی نیز وجود نخواهد داشت.
مولفه مسکن یک طرح، هم به کمیت و هم به کیفیت مسکن در جامعه توجه میکند. ارزیابی شرایط کنونی مسکن طیف گستردهای از ویژگیهای مسکن را شامل میشود، از جمله تنوع مسکن موجود در جامعه (مانند خانههای تک خانواده ای و آپارتمانها)، سن و شرایط فیزیکی مسکن و مسائل مربوط به قیمت مسکن و مالکیت خانه.
صنف چهارم مولفه باشند و این محتشمی باشد که مسلمان شود اگر مالی به وی دهند و دیگران را رغبت افتد که به سبب آن مسلمان شوند.
و قریب همان معنی است که مولف بعربی سروده است:
در تداخل سنجی نوری، همودین به این معنی است که تابش مرجع (یعنی نوسانساز محلی) از همان منبع سیگنال قبل از فرایند مدولهسازی بدست میآید. به عنوان مثال، در اندازهگیری پراکندگی لیزر، پرتو لیزر به دو قسمت تقسیم میشود. یکی نوسانساز محلی است و دیگری برای بررسی به سیستم کاونده ارسال میشود. سپس نور پراکنده شده با نوسانساز محلی روی آشکارساز مخلوط میشود. این آرایش این مزیت را دارد که نسبت به نوسانات فرکانس لیزر حساس نیست. معمولاً پرتو پراکنده ضعیف خواهد بود، در این صورت مولفه (تقریباً) ثابت خروجی آشکارساز معیار خوبی برای شدت نوسانساز محلی لحظهای است و بنابراین میتوان برای جبران هرگونه نوسان در شدت لیزر از آن استفاده کرد. [نیازمند شفافسازی]
مولفه کاربری اراضی یک طرح شهری اغلب مهمترین قسمت یک برنامه در نظر گرفته میشود زیرا هر چیزی که یک شهر را تشکیل میدهد باید در جایی واقع شود. برای توصیف روشهای استفاده از زمین از طبقهبندیهای مختلفی استفاده میشود، مانند کاربری مسکونی، تجاری و صنعتی. یک طرح شهری از انواع مختلف کاربریها در منطقه با استفاده از نقشههایی که نحوه استفاده از تمام زمینها و سایر ویژگیهای مهم شهر (مانند جادهها یا رودخانهها) را نشان میدهد، یک لیست و موجودی تهیه میکند.