موعظه

معنی کلمه موعظه در لغت نامه دهخدا

موعظه. [ م َ ع ِ ظَ ] ( ع اِ ) موعظة. پند و نصیحت و آنچه را شخص از پند و نصیحت و وعد و وعید بیان می کند. ( ناظم الاطباء ) : موعظه های شافی در سلک عبارت کشیده است. ( گلستان ). و رجوع به موعظت و موعظة شود.
- موعظه فرمودن ؛ پند دادن. نصیحت کردن. اندرز گفتن : اینان را نصیحتی گوی و موعظه فرمای. ( گلستان ).
- موعظه کردن ؛ پند دادن و نصیحت کردن و وعظکردن. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه موعظه در فرهنگ معین

(مُ عِ ظِ ) [ ع . موعظة ] (اِ. ) پند، نصیحت .

معنی کلمه موعظه در فرهنگ عمید

پند و اندرز دادن، به ویژه از جانب واعظ.

معنی کلمه موعظه در فرهنگ فارسی

پندواندرز، کلام واعظ، مواعظ جمع
۱ - ( اسم ) وعظ . ۲ - ( اسم ) پند اندرز جمع : مواعظ
پند دادن کسی را به سخنان دل گرم کننده

معنی کلمه موعظه در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] موعظه در این موارد استعمال می شود :
[ویکی الکتاب] معنی مَوْعِظَةِ: اندرز - موعظه - نصیحت - پند (از ماده وعظ به معنای بازداشتن و منع کردن کسی از کاری همراه با ترسانیدن . و نیز وعظ به معنای تذکر دادن است به انجام عملی خیر ، به بیانی که دل شنونده را برای پذیرفتن آن تذکر نرم کند)
معنی أَعِظُکُم: شما را موعظه می کنم
معنی وَاعِظِینَ: اندرزگویان - موعظه کنندگان- نصیحت کنندگان- پند دهندگان
معنی عِظْهُمْ: آنان را اندرز بده - آنان را موعظه کن - آنان را نصیحت کن
معنی تُوعَظُونَ: موعظه می شوید(از ماده وعظ به معنای بازداشتن و منع کردن کسی از کاری همراه با ترسانیدن . و نیز وعظ به معنای تذکر دادن است به انجام عملی خیر ، به بیانی که دل شنونده را برای پذیرفتن آن تذکر نرم کند)
معنی یَعِظُکُمْ: شما را موعظه می کند (از ماده وعظ به معنای بازداشتن و منع کردن کسی از کاری همراه با ترسانیدن.و نیز وعظ به معنای تذکر دادن است به انجام عملی خیر ، به بیانی که دل شنونده را برای پذیرفتن آن تذکر نرم کند)
معنی یَعِظُهُ: او را موعظه می کند (از ماده وعظ به معنای بازداشتن و منع کردن کسی از کاری همراه با ترسانیدن.و نیز وعظ به معنای تذکر دادن است به انجام عملی خیر ، به بیانی که دل شنونده را برای پذیرفتن آن تذکر نرم کند)
معنی یُوعَظُ: موعظه می شود(از ماده وعظ به معنای بازداشتن و منع کردن کسی از کاری همراه با ترسانیدن . و نیز وعظ به معنای تذکر دادن است به انجام عملی خیر ، به بیانی که دل شنونده را برای پذیرفتن آن تذکر نرم کند)
معنی یُوعَظُونَ: موعظه می شوند(از ماده وعظ به معنای بازداشتن و منع کردن کسی از کاری همراه با ترسانیدن . و نیز وعظ به معنای تذکر دادن است به انجام عملی خیر ، به بیانی که دل شنونده را برای پذیرفتن آن تذکر نرم کند)
ریشه کلمه:
وعظ (۲۵ بار)
«وعظ» (و موعظه) آن چنان که در «مفردات» آمده است، نهی آمیخته به تهدید است، ولی ظاهراً معنای «موعظه» وسیع تر از این باشد، همان گونه که از «خلیل» دانشمند معروف عرب، در همان کتاب «مفردات» نقل شده که: موعظه عبارت است از تذکّر دادن نیکی ها، که توأم با رقّت قلب باشد.
در واقع هر گونه اندرزی که در مخاطب تأثیر بگذارد، او را از بدی ها بترساند، و یا قلب او را متوجّه نیکی ها گرداند، وعظ و موعظه نامیده می شود.
اندرز دادن. عِظَة و مَوْعِظَة اسم از آن است. . آنگاه که لقمان به وقت پند به پسرش گفت: پسرمهربانم به خدا همتا و شریک قرار نده. . این تبلیغ و هدایتی است برای مردم و پندی است برای متقین.
[ویکی اهل البیت] موعظه (اسامی و اوصاف قرآن). «موعظه» از «وعظ» به معنای پند و اندرز، تذکر و یادآوری سخنی که با خیر و خوبی همراه باشد و موجب رقت و نرمی دل شود و نیز به معنای واداشتن به کاری آمده است که با بیم دادن همراه باشد؛ به عبارت دیگر هر گونه اندرزی که در مخاطب اثر بگذارد و او را از بدی ها بترساند یا قلب او را متوجه نیکی ها گرداند، وعظ و موعظه نامیده می شود.
«موعظه» یکی از اسامی و صفات قرآن است: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءتْکُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ» ؛ ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است.(سوره یونس/57)
در این آیه و آیات 138 سوره آل عمران، 34 سوره نور و 120 سوره هود، لفظ «موعظه» به کار رفته است.
قرآن، نصیحت و پندی است برای انسان و او را از سرکشی و طغیان و تمرد و عصیان بازمی دارد و به سوی خدا و پذیرش حق مایل می سازد و مانند طبیب است که بیمار را از آن چه که برایش مضر است نهی می کند و هرچه را که برای وی شفابخش است، تجویز می کند و همین ویژگی سبب نامگذاری قرآن به «موعظه» است.
[ویکی فقه] موعظه (قرآن). یکی از اوصاف قرآن، موعظه است.
«موعظه» از «وعظ» به معنای پند و اندرز، تذکر و یادآوری سخنی که با خیر و خوبی همراه باشد و موجب رقت و نرمی دل شود و نیز به معنای واداشتن به کاری آمده است که با بیم دادن همراه باشد؛ به عبارت دیگر، هرگونه اندرزی که در مخاطب اثر بگذارد و او را از بدی ها بترساند یا قلب او را متوجه نیکی ها گرداند، وعظ و موعظه نامیده می شود.
در قرآن
«موعظه» یکی از اسامی و صفات قرآن است: (یا ایها الناس قد جاءتکم موعظة من ربکم)؛ «ای مردم! اندرزی از سوی پروردگارتان برای شما آمده است» در این آیه و آیات ۱۳۸ سوره آل عمران ، ۳۴ سوره نور و ۱۲۰ سوره هود ، لفظ «موعظه» به کار رفته است.قرآن، نصیحت و پندی است برای انسان و او را از سرکشی و طغیان و تمرد و عصیان بازمی دارد و به سوی خدا و پذیرش حق مایل می سازد و مانند طبیب است که بیمار را از آن چه که برایش مضر است نهی می کند و هرچه را که برای وی شفا بخش است تجویز می کند، و همین ویژگی سبب نامگذاری قرآن به «موعظه» است.

معنی کلمه موعظه در ویکی واژه

predica
موعظة
پند، نصیحت.

جملاتی از کاربرد کلمه موعظه

ای قوامی کار و باری داری اندر موعظه نانبای شعر پرورکی بود بی کار و بار
پس در مثل روزگار ما باید سعی در بیان اسباب ترس و خوف نمود، و مردم را از عذاب الهی ترسانید نه اینکه قصد از موعظه، دست آوردن دل مردم، و چشم داشت آفرین و تحسین از ایشان باشد، و از این جهت ذکر اسباب امیدواری را کنند و خود و مردم را به هلاکت افکنند.
سوژه، لوئی هفتم را در جنگ صلیبی دوم همراهی نمود. در عین حال بخشی از زمان خود صرف موعظه و سخنرانی به منظور ضرورت جنگ صلیبی جدید اختصاص داد. وی کتاب ویتا لودویچی رجیس (زندگانی لوئی هفتم) را نگاشت که اطلاعات مهمی از وقایع جنگ صلیبی دوم به دست دهد. همچنین وی در نوشتن این اثر از آثار و تواریخ سلطنتی لوئی هفتم، همچون هیستوریا گلوریس رجیس لودویچی نیز بهره برده است.
اصلاحیه‌های قانون جزا در سال ۲۰۰۱ برای هر کس، غیر از امام منصوب حکومت، در مسجدی موعظه کند، مجازات‌های قاطع، از جمله جریمه و زندان، مشخص کرده‌است.
در معابد بهائی موعظه یا آداب و آئین خاصی انجام نمی‌پذیرد. برنامه دعا و نیایش در این معابد شامل قرائت آثار بهائی و متون دینی سایر ادیان است که می‌تواند به زبان‌های مختلف و به شکل قرائت ساده یا همراه با آواز صورت گیرد. معابد بهائی به روی همگان از هر دین، نژاد، ملیت، قوم و جنسیت باز هستند.
نَخست موعظهٔ پیرِ صحبت این حرف است که از مُصاحبِ ناجِنس اِحتِراز کنید
به تسلی دل بی‌صفا نبری زموعظه ماجرا که ز آب سیل گزک دود به سر جراحت پر وسخ
او از نخستین پدران سریانی‌زبان بود. او از دین زرتشت به مسیحیت گروید، اما اینکه آیا او واقعاً ایرانی بوده یا نه، مشخص نیست. او در دوره پادشاهی شاپور دوم مسیحی شد و سوگندِ «پسران عهد» را یاد کرد؛ اما بعد به صومعه‌ای که احتمالاً در نزدیکی موصل بود، پیوست. از او ۲۳ رساله بجای مانده که بین سال‌های ۳۳۷ تا ۳۴۵ نوشته شده‌اند و به اشتباه «موعظه» نامیده می‌شوند.
مرا که نغمه مطرب بگوش و هوش نشست چه جای موعظه واعظان بیهده گوست
از موعظه واعظان منبر دارند هوای اسب و استر
تا مرا موعظهٔ پیر مغان در گوش است گوش بر موعظهٔ واعظ نادان نکنم
او از کالج یهودی فارغ‌التحصیل شده بود، همان جایی که پدرش برنت آبراهام به عنوان مدیر، مشغول به کار بود و در کالج دانشگاه لندن تحصیل کرد. در ۱۸۸۱، او مدرک فوق لیسانسش را از دانشگاه لندن دریافت کرد. آبراهامز موضوع‌های سکولار تدریس می‌کرد، همان گونه که در کالج یهودیت موعظه می‌کرد.
پیام مام جگرخسته را ز جان بشنو که پند و موعظه‌ات با صد اهتمام دهد
عاقل اگر به عشق دهد دل میسر است عاشق ولی به موعظه عاقل نمی‌شود
دوش پیر خردم گفت ز احمق بگریز گرچه در موعظه انفاس مسیحاست ترا