موضوعی

معنی کلمه موضوعی در لغت نامه دهخدا

موضوعی. [ م َ ] ( ص نسبی ) منسوب به موضوع. آنچه به موضوع منسوب و مربوط است.
- ترتیب موضوعی ؛ ترتیبی که اساس آن بر موضوع و محتوای کتابها و نشریات باشد.
- فهرست موضوعی ؛ فهرستی که از روی موضوع کتابها فراهم آمده است.

معنی کلمه موضوعی در فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - منسوب به موضوع . ۲ - آنچه که موضوعیت دارد

جملاتی از کاربرد کلمه موضوعی

آماندلا! همچنین مجموعه‌ای از انجمن‌های گفتگو در مورد مسائل موضوعی را در کیپ‌تاون و ژوهانسبورگ برگزار می‌کند.
و جدّ او مجوسی بوده بود و از بزرگان بسطام، یکی پدر او بود. او را روایات عالی است اندر احادیث پیغمبر -علیه السّلام-. و از این ده امام معروف مر تصوّف را، یکی وی بوده است، و هیچ کس را بیش از وی اندر حقایق این علم چندان استنباط نبوده است که وی را. و اندر همه احوال، محبّ العلم و مُعظم الشّریعه بوده است، به حکم آن که گویند گروهی مر مدد الحاد خود را موضوعی بر وی بندند و اندر ابتدا روزگارش مبنی بر مجاهدت و برزش معاملت بوده است.