موضعی
معنی کلمه موضعی در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه موضعی
کمینه پایه قدر تو موضعی که ز عجز بریخت در ره او جبرئیل را شهپر
مرغزاری خرم از سر تا به پای موضعی انده گسار و دلگشای
به موضعی که طریق صواب گم گردد اشارت تو کند عقل را قلاووزی
و گفت: مرید آخرت را در دل ساکن نشود، مگر در چهار موضع. یا گوشه خانه ای، یا مسجدی، یا گورستانی، یا موضعی که هیچ کس او را نتواند دید. پس با کی نشستن او؟ مگر با کسی که سیر نگردد از ذکر خدای تعالی.
در موضعی که جود تو پرواز کرد زود در پیش ز ایران تو زر بر زر اوفتاد
هر جریان الکتریکی یک میدان مغناطیسی ایجاد میکند. نوسانات عصبی داخل مغز نیز، میدانهای مغناطیسی ضعیفی را تشکیل میدهند که مگنتوانسفالوگرافی میتواند با استفاده از آن، تصویری از فعالیت موضعی مغز با وضوح بالا نشان دهد. تراکتوگرافی از امآرآی و آنالیز تصویر برای ایجاد تصاویر سه بعدی از تنه عصبی مغز استفاده میکند. کانکتوگرام دستگاه دیگری است که یک نمایش گرافیکی از اتصالات عصبی مغز را ارائه میدهند.
ابن خلکان گفت: جز منصور خلیفه ی دیگری را نشنیدم که رثای کسی گوید، مران به فتح میم و تشدید راء نیز موضعی بین مکه و بصره است.
بس نه من خواجه حدیث لب او میگویم موضعی نیست که این بار شکر مینرود
موضعی در همه آفاق ندانم امروز کز حدیث من و حسن تو خبر مینرود
نی ستون ناله کرد چون احمد ساخت در موضعی دگر مسند
یأجوج فتنه راه نیابد به موضعی کز جزم خویش سد سکندر برآورد