موصلی
معنی کلمه موصلی در لغت نامه دهخدا

موصلی

معنی کلمه موصلی در لغت نامه دهخدا

موصلی. [ م َ / مو ص ِ ] ( ص نسبی ) منسوب به شهر موصل. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه موصلی در فرهنگ فارسی

منسوب به شهر موصل ٠

معنی کلمه موصلی در دانشنامه عمومی

موصلی یا موسلین ( /ˈmʌzlɪn/ ) پارچه ای از جنس پنبه با بافت ساده است. در طیف وسیعی از وزن ها از ورقه های ظریف تا پارچه های ضخیم تولید می شود. این نوع پارچه نام خود را از شهر موصل عراق، جایی که برای اولین بار در آنجا بافته شد، گرفته است.
موسلین پیشتر از نخ های دست ریسی شده و بیش از حد ظریف بافته می شد و در منطقه بنگال در جنوب آسیا بسیار رواج داشت ولی از قرن هفدهم و اوایل قرن هجدهم میلادی به اروپا وارد شد.
در سال ۲۰۱۳ سنت پوشیدن جامدانی موصلی در بنگلادش به عنوان شاهکارهای شفاهی و ناملموس میراث بشری به ثبت جهانی یونسکو رسید.
در سال ۱۲۹۸ میلادی، مارکوپولو این پارچه را در کتاب سفرها توصیف کرد. او گفت که چنین پارچه هایی در موصل عراق بافته می شد. رالف فیچ، جهانگرد انگلیسی قرن شانزدهمی، موصلی را که در سونارگان دید و از جنس آن تمجید کرد. او که در سال ۱۵۸۳ از هند بازدید کرد، سونارگان را به عنوان شهری توصیف کرده که در آن بهترین و مرغوب ترین پارچه ها بافته می شوند و مرکز منسوجات هندوستان است. ابوالفضل علامی می نویسد: «سرکار سونارگان گونه ای از موصلی را بسیار خوب و به مقدار زیاد تولید می کند». در طول قرون هفدهم و هجدهم، بنگال ِتحت سیطرهٔ گورکانیان به عنوان بزرگ ترین صادرکننده موصلی در جهان شناخته شد و داکا در این سرزمین به عنوان پایتخت تجارت جهانی موصلی در سراسر جهان نمود یافت.
در فرانسه قرن هجدهم این پارچه ها بسیار محبوب شد و در نهایت در بسیاری از جهان غرب گسترش یافت. موسلین داکا برای اولین بار در بریتانیا در نمایشگاه بزرگ آثار صنعت همه ملل در سال ۱۸۵۱ به نمایش عمومی گذاشته شد.
به برخی از موسلین های ظریف نام های شاعرانه ای مانند بافت هوا، شبنم و آب روان داده بودند. ( رک به زبان فارسی در هند ) نام اخیر به انواع ظریف و شفاف موسلین خوب که محصول داکا بود، اشاره داشت. ویژگی های پارچه در نام آن خلاصه می شد.
معنی کلمه موصلی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه موصلی در دانشنامه عمومی
معنی کلمه موصلی در دانشنامه اسلامی

معنی کلمه موصلی در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] موصلی (ابهام زدایی). موصلی ممکن است اسم برای اشخاص ذیل باشد: • ابونصر فتح موصلی، فتح موصلی، ابونصر، محدّث و صوفی قرن دوم و سوم• عثمان بن جنی موصلی، عالم به صرف و نحو، لغت و ادب عرب
...

جملاتی از کاربرد کلمه موصلی

ابراهیم بن ماهان بن بهمن الموصلی (۱۲۵ — ۱۸۸) معروف به ابن ماهان و ابن‌ میمون، که بیشتر با نام ابراهیم موصلی به وی اشاره می‌شود، شاعر، غزل‌سرا، موسیقی‌دان، آهنگ‌ساز، خواننده و عودنواز، و رهبر جنبش کلاسیک در موسیقی عرب بود.
آب روان نوعی پارچه موصلی بود که در شبه قاره هند تولید می‌شد. نام «آبِ روان» را متناسب با طبیعت پارچه که همچون آب روان بود، بر آن نهاده بودند.
احمد بن محمد رَبَعی موصلی شهرت‌یافته به ابن الحلاوی (۱۲۰۶ -۱۲۵۸م) ادیب و شاعر عربی موصلی در نیمهٔ اول سدهٔ هفتم هجری بود.
گفت با وی آن طبیب موصلی رو به درگاه حسین بن علی
کتاب بستان العارفین، و کتاب السنة فی الاعمال، و وی مذهب احمد داشته است و سلف سنی بوده. و وقتی محمد یوسف رازه البنا گفت پیش علی سهل صباهانی: که من در فتح موصلی شدم. فتح مرا گفت: من از تو مشغولم، اللّه ترا از من مشغول کناد!
از نشاپور هر که را دیدی خبر موصلی بپرسیدی
گفتا که داد مامون یک شب دو بدره زر بر نغمت سحاق براهیم موصلی
گفت: به عیادت فتح موصلی.
حکیم موصلی از طبقهٔ منجمان بود در نشابور و خدمت خواجهٔ بزرگ نظام الملک طوسی کردی و در مهمات خواجه با او مشورت کردی و رأی و تدبیر از او خواستی.
گر شوی تو همچو فتح موصلی ور شوی چون احمد حواری ولی
ابن الدَهّان موصلی (۱۱۲۸- ۱۱۸۶م) (ابوالفرج عبدالله بن اسعد) محدث، فقیه و شاعر عربی عراقی در سدهٔ ششم هجری بود که بیشتر در حمص زیست.
در ۱۰۹۸م/ ۴۶۲ق در موصل زاده شد.نزد أسعد مِهینی فقه، نورالهدی ابی‌طالب زینبی و محمد ابن خمیس موصلی حدیث آموخت. به قضاوت موصل رسید. اتابکِ موصل عمادالدین زنگی او را در بازه‌های گوناگون به عنوان سفیر به بغداد و خراسان می‌فرستاد.در سال ۵۵۰ق به شام رفت و نزد نورالدین محمود خدمت گذارد و به قضاوتِ کل شام رسید. کمی بعد به وزارت رسید و «هیچ‌چیزی در دولت بیرون از دیدگاه او نبود».
فتح موصلی گوید که اول او را دیدم مرا گفت: یا خراسانی چهار بیش نیست چشم و زبان و دل و هوا به چشم جائی منگر که نشاید و به زبان چیزی مگوی که خدای در دل تو به خلاف آن داند و دل نگاه دار از خیانت و کین بر مسلمانان و هوا نگاه دار از شر و هیچ مجوی بهوا اگر این هر چهار بدین صفت نباشد خاکستر بر سر باید کرد که در آن شقاوت تو بود.
اساتیدش عبارتند از علی بن زهره حلبی (پدر)، سید ابوالمحاسن زهره حلبی (جد)، ابومنصور محمد بن حسن بن منصور، نقاش موصلی، ابوعبدالله حسین بن طاهر بن حسین
از لحنهای موصلی و لحن ارغنون آواز آن نگار مرا بی‌نیاز کرد