موش
معنی کلمه موش در لغت نامه دهخدا

موش

معنی کلمه موش در لغت نامه دهخدا

موش. ( اِ ) جانور چارپای کوچکی از حیوانات قاضمه که دمبی دراز دارد و در همه جای کره ارض فراوان است. ( از ناظم الاطباء ). جانوری است معروف که به عربی فاره گویند. ( آنندراج ) ( برهان ). پستانداری است کوچک از راسته جوندگان که مواد غذایی خود را با حرکت آرواره تحتانی خرد می کند. برای فرسودن و جلوگیری از نمو شدید و دایمی ثنایا چیزهای سخت از قبیل دانه ها و فرشها و کتابها و لباسها را می جود، از این رو حیوانی موذی و خطرناک است. انواع زیادی دارد. موش خانگی ماده در یکماه و نیمگی قابل باروری است و دوران بارداری اش سه هفته است و در هر دفعه بین 6 تا 10 بچه می زاید و بدین صورت با تکثیر فوق العاده خطر و خسارت فراوانی برای انسان دارد. عوام گویند: موش از عطسه خوک زاده است چنانکه گربه از عطسه شیر پدید آمده است. فار. فأر. فأره. فویسقة. قرنب. ام راشد. ابوزباب. ثعبة. بر. ( از یادداشت مؤلف ). قفة. عفة. قنطریس.( منتهی الارب ). قرنب. ( منتهی الارب ) ( دهار ). فصعاء. سقطیم. قنفذ. قطرب. قطروب. فنقع. قنقع. دثیمة. شیام. فأرة. ( منتهی الارب ). ام راشد. ( منتهی الارب ) ( مرصع ).رکس. رکیس. ( منتهی الارب ). فاره. ( دهار ). رثیمة. هاقل ؛ موش نر. درص ؛ بچه موش. زنبور؛ موش بزرگ. زباب ؛ موش سرخ مو؛ جلهم ؛ موش کلان. ( منتهی الارب ) :
گفت دینی را که این دینار بود
کاین فژاگن موش را پروار بود.رودکی.برانگیخت باره برآورد جوش
فرورفت دستش به سوراخ موش.( ملحقات شاهنامه ).گرچه موش از آسیا بسیار دارد فایده
بی گمان روزی فرو کوبد سرش خوش آسیا.ناصرخسرو.تو چو موش از حرص دنیا گربه فرزندخوار
گربه را بر موش کی بوده ست مهر مادری.سنائی.به چاه التفات نمود موشان سیه و سپید دید. ( کلیله و دمنه ). موش مردم را همسایه و همخانه است. ( کلیله و دمنه ).
بدان قرابه آویخته همی مانم
که در گلو ببرد موش ریسمانش را.خاقانی.گویی اندر کف زحل موش است
یا پلنگی است بر سر تیغش.خاقانی.در او دو موش ملاقی شوند اگر با هم
ز هم گذشت نیارند از یمین و یسار.قاآنی.- سوراخ موش ؛ نقب و سوراخی که موش بکند و در آن زید. ( از یادداشت مؤلف ).
- || کنایه است از اتاق و هر جای تنگ. ( از یادداشت مؤلف ).

معنی کلمه موش در فرهنگ معین

۱ - (اِ. ) جانور پستاندار از راستة جوندگان با جثة کوچک یا متوسط ، پوزة دراز، گوش های تقریباً کوچک و دم دراز به رنگ های سیاه ، خاکستری و سفید است و انواع گوناگون دارد. این جانور بسیار موذی و خطرناک است . و همیشه موجب خسارات سنگین برای انسان می شود. ۲ - (ص

معنی کلمه موش در فرهنگ عمید

پستانداری کوچک و جونده با دم دراز و گوش های بزرگ.
* موش دوپا: (زیست شناسی ) نوعی موش صحرایی با دست های کوتاه و پاهای بلند که با کمک پاهای خود می جهد، کلاکموش.
* موش کور: (زیست شناسی )
۱. پستانداری کوچک با پوزۀ باریک، پنجۀ های قوی، چشم های بسیارریز و ضعیف.
۲. [قدیمی] خفاش: ( ز خورشید پنهان شود موش کور / که جهل است با آهنین پنجه زور (سعدی۱: ۱۱۳ ).

معنی کلمه موش در فرهنگ فارسی

جانوری است کوچک وجونده ازطبقه پستانداران، درزیرزمین سوراخهائی برای خوددرست میکند، قوه توالدوتناسلش زیاداست
( اسم ) پستانداریست کوچک از راسته جوندگان که مواد غذایی خود را بوسیله حرکات رفت و آمدی عقب به جلو آرواره تحتانی خرد میکند . چون دندانهای ثنایای این حیوان مثل سایر جوندگان نمو دایمی دارد برای جلوگیری از نمو بیش از حد مجبوراست که دائم دندانهای خود را با جویدن چیزهای نسبه سخت ( از قبیل دانه ها و حبوبات و غیره ) بفرساید و اگر موفق به پیدا کردن دانه های سخت نگردد به جویدن فرشها و لباسها و کتابها و هر چه که در دسترس خود بیابد مشغول میشود . از این جهت جانوری بسیار موذی و خطرناک است . موش دارای انواع و گونه های متعدد است . یکی از گونه های آن موش خانگی است که در منازل و مغازه ها و سایر اماکن مسکونی در شهرها میزید و همیشه موجب خسارت هنگفتی برای انسان میشود . موش ماده خانگی در سن یکماه و نیمه قابل باروری است دوران بار داریش در حدود سه هفته است و در هر دفعه بین ۶ تا ۱٠ بچه میزاید و با توجه باینکه هر موش ماده در طول یکسال بین ۷ تا ۸ بار حامله میشود قدرت تکثیر موش در ظرف مدت قلیلی خطر و خساراتی را که این جانور موذی بانسان میرساند معلوم میدارد . موش خانگی در سراسر نقاط دنیا دیده میشود و در لانه هایی که در زیر زمین در داخل ساختمانها برای خود حفر مینماید زندگی میکند . بهترین طریقه مبارزه با موش خانگی نگهداری گربه در منازل و گذاشتن تله و ریختن غذاهای سمی در سوراخ موشها است ولی طریقه اخیر چون موجب گندیدگی اجساد موشها در لانه هایشان و احیانا خطر انتشار عفونت میباشد بهتر است پس از مسموم کردن موشها اگر میسر باشد اجساد آنها را از لانه هایشان خارج کنند و آتش بزنند فاره یا موش پرنده . سنجاب کوچک خرما یا موش . ۱ - پستانداریست از راسته جوندگان که جثه اش باندازه یک سنجاب است . این جانور دارای سری مسطح و گوشهایی کوتاه و بدنی نسبه فربه میباشد دمش نسبه کوتاه ولی پر مو است . رنگش قهوه یی تیره اما زیر شکمش روشن تر است . در حدود ۴٠ گونه از این جانور شناخته شده که بیشتر انواع آن ساکن کوهستانهای آلپ در اروپا میباشند ولی در آسیا و آمریکای شمالی هم گونه های مختلف آن وجود دارند . این پستاندار منحصرا دانه خوار است و چون دارای گوشت مطبوعی است آنرا شکار کرده و از گوشتش استفاده میکنند و پوستش را جهت تهیه لباس بکار میبرند مارمت . ۲ - پستانداریست از راسته گوشتخواران و از تیره زبادها که کف رو است و جزو گوشتخواران پست اولیه محسوب شود . این جانور دارای قدی متوسط است و مخصوص افریقا و هندوستان میباشد و باسانی اهلی میگردد و برای صید ماران بکار میرود ( غالبا مارگیران یکی دو تا از این حیوان را نگهداری میکنند ) . با وجود آنکه دستها و پاهای این جانور نسبت بجثه اش تا حدی طویل است مع ذلک حیوان در موقع حرکت اندامهایش را بطور خمیده نگاه میدارد بنحوی که زیر شکمش تقریبا با سطح زمین مماس میباشد . دم موش خرما پر مو و رنگ بدنش خرمایی است . گونه ای از این پستاندار نیز در اروپا وجود دارد . این حیوان از تمام پستانداران و حیوانات کوچک و ذو حیاتین ها تغذیه میکند . مخصوصا بشکار مار علاقه دارد . بر خلاف آنچه مشهور است موش خرما نسبت به سم مار مصونیتی ندارد و علت آنکه در شکار ماران سمی ( از قبیل مار کبرا ) همیشه توفیق پیدا میکند سرعت جست و خیز حیوان و فرار بموقع او از حملات مار و غافلگیر کردن مار میباشد ( چون شکل ظاهری این موش شبیه راسو است از این جهت در برخی ماخذ این حیوان را با راسو اشتباه کرده اند ولی باید توجه داشت که راسو جز آن است ابن عرس . ۳ - سنجاب یا ( موش در بندی ) ۱ - گونه ای پوش که در دربند و ارمنستان میروید ۲ - پوش . یا موش دشتی . کلاوو یا موش دو پا ۱ - کلاوو ۲ - گونه ای موش صحرایی که جزو دسته کلاووها محسوب میشود . دستهای این حیوان نسبت به پاهایش بسیار کوچک است ( علت وجه تسمیه ) . بعلاوه در موقع احساس خطر با سرعت بسیار و جست های طولانی بر روی دو پایش از خطر میگریزد . دم آن طویل و تا حدی قوی است بطوریکه وقتی حیوان روی دو پا می ایستد تکیه گاهی برای او میباشد ولی در موقع جستن فقط دو پای جانور با زمین تماس کمی پیدا میکند . محل زندگی این موش بیشتر در صحاری تاتارستان و ترکستان شرقی است . یا موش سلطانیه. گونه ای موش بیابانی که در اطراف سلطانیه و اراک فراوان است . یا موش کوچک بیابانی . گونه ای موش که در ییلاقها و نقاط مزروعی میزید و رنگش از موش خانگی تیره تر و کمی از آن بزرگتر است . گونه های تیره رنگ این موش را بنام موش سیاه نیز مینامند . یا موش کور . پستانداریست کوچک از راسته حشره خواران بطول ۱۵ سانتیمتر که ظاهری شبیه به موش دارد و چشمهایش بسیار کوچک و ریز و در زیر موهای ناحیه سرمخفی است ( علت وجه تسمیه ) . این پستاندار دارای پوزه ای مخروطی و دست و پای بسیار کوتاه است ولی دستهایش نسبه پهن هستند و بچنگالهای قوی ختم میشوند . این جانور با دستهای قوی خویش در زیر زمین دالانهای مخصوصی برای خود حفر میکند و در آنجا میزید . این پستاندار چون از کرمها و حشرات موذی از قبیل آب دزدک و سوسکها و ملخها و هزار پاها تغذیه میکند بر خلاف موش ها از حیوانات بسیار مفید است و نباید بازار آن پرداخت خلد انگشت برگ ۲ - خفاش یا مثل موش آب کشیده . بمزاح بکسی که با باران تصادف کرده و تر شده اطلاق کنند ( امثال و حکم دهخدا۱۴۹۱:۳ ). یا موش تو آش انداختن . ادعای شرکت و دخالت در کاری داشتن بی آنکه مدعی واقعا دخالت موثری در آن داشته باشد.
جستن بقیه خوشه انگور را .

معنی کلمه موش در دانشنامه عمومی

موش پستانداری کوچک از راستهٔ جوندگان است که مواد غذایی خود را به وسیلهٔ حرکات رفت و برگشتی با جلو آروارهٔ تحتانی خرد می کند. چون دندان های این جانور مانند سایر جوندگان رشد دایمی دارد، برای جلوگیری از رشد بیش از حد، مجبور است که دایماً دندان های خود را با جویدن چیزهای نسبتاً سخت، از قبیل دانه ها و حبوبات، بفرساید و اگر موفق به پیدا کردن دانه های سخت نگردد به جویدن فرش ها، لباس ها، کتاب ها و هرچه که در دسترس خود بیابد مشغول می شود. موش ها به انواع صحرایی و غیره تقسیم بندی می شوند که بستگی به ساختار دندانی، طول دم و برخی ویژگی های دیگر آن ها دارد. گاهی مردم جانورانی که مانند موش هستند را نیز موش می نامند مانند موش خرما، همستر و . . . .
یک جفت موش می تواند در ۵ زایمان ۷ الی ۱۵ نوزاد در یک سال به دنیا بیاورد و همین نوزادان در حدود ۵ هفته ای که باشند خودشان بارور می شوند. در یک محیط خلاء، یک جفت موش از لحاظ نظری می توانند صدها هزار یا شاید میلیون ها فرزند در یک سال تولید کنند اما در شرایط عادی میزان مرگ ومیر موش ها حدود ۹۵ درصد در ابتدای دوران زندگی شان است.
گسترش موش ها در سراسر جهان به طور کامل شامل انواع خوش شانسی های محیطی است. آنها می توانند خودشان را بدون مشکل زیادی با محیط های مختلفی منطبق کنند.
موش می تواند مانند یک شتر، بی آبی را تحمل کند. بدن بسیار مقاومی در برابر سقوط از ارتفاع دارند. آنها می توانند مقدار زیادی در برابر اشعه های مختلف دوام بیاورند. زنده ماندن و شنا کردن در طول نیم مایل از دیگر توانایی های این جاندار است. در طول نسل ها، آنها نسبت به سموم مختلف مصونیت خاصی بدست آورده اند. این تقریباً غیرممکن است که یک خانه ضد موش ساخته شده باشد، آن ها می توانند به راحتی از طریق هر دهانهٔ کوچکی به قطر یک چهارم بدنشان وارد محیط شوند. باتوجه به مقایسه های انجام شده سختی دندان موش سخت تر از آهن یا فولاد است و می تواند به راحتی هرچیزی را گاز بگیرند. هنگامی که آنها به خانه ای حمله می کنند گرفتن آنها بسیار دشوار است.
بر اساس نتایج تحقیقات، موش ها از موسیقی لذت می برند. اگر شما قناری، طوطی یا بلبل خوش آوازی در منزل داشته باشید، موش در منزلتان زیاد می شود. حتی دیده شده که موش ها زمانی که اتاق را خلوت می بینند، از لانه خود خارج شده و در اطراف قفس یا زیر آن به جست و خیز پرداخته و حتی صداهای عجیب و غریبی به تقلید از پرنده خوش صدا از خود درمی آوردند. موش ها به آسانی انس می گیرند و می فهمند که آنها را به بازی گرفته اند.
موش (سرده). موش ( سرده ) ( نام علمی: Mus ) نام یک سرده از زیرخانواده نیاموشان است.
موش (شهر). موش ( به ترکی استانبولی: Muş ) شهری است در کشور ترکیه که در استان موش واقع شده است. امروزه اکثر ساکنان موش را کردها تشکیل می دهند، موش از شهرهای بسیار قدیمی جهان می باشد و سابقه سکونت در آن به زمان اولین مهاجرت آریائیها یعنی بیش از ۵ هزار سال پیش می رسد و از آن موقع تا قتل عام ارامنه در اواخر دوره عثمانی پیوسته ارمنی نشین بوده است. جمعیت این شهر بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۸ میلادی ۶۹٬۵۰۷ نفر و بر اساس برآوردهای سال ۲۰۰۹ میلادی ۷۲٬۷۷۴ نفر می باشد.
توضیحات مختلفی در مورد ریشه نام موش وجود دارد. نام آن گاهی اوقات با کلمه ارمنی مشوش ( ارمنی: մշուշ ) به معنای مه همراه است و دلیل آن این است که شهر و دشت اطراف آن صبح ها اغلب در مه پوشیده می شود. کاشف قرن هفدهمی، اولیا چلبی، افسانه ای را نقل می کند که در آن یک موش غول پیکر خلق شده توسط نمرود ( نمرود ) شهر و ساکنان آن را ویران می کند، پس از آن شهر به نام موش ( موش به معنی «موش» در فارسی ) نامگذاری شد. برخی دیگر ارتباطی با نام اقوام مختلف آناتولی باستان، موشکی یامیسی ها یا نام های موشکی ( Muški ) و میسی ( Mysi ) به ترتیب در منابع آشوری و هیتی ذکر شده است.
تاریخ تأسیس موش ناشناخته است، اگرچه اعتقاد بر این است که در زمان منوا، پادشاه اورارتو ( حدود ۸۰۰ قبل از میلاد ) سکونتگاهی وجود داشته است که کتیبه ای به خط میخی آن در مجاورت شهر پیدا شده است. در قرون وسطی، موش مرکز منطقه تارون ارمنستان بود. این شهر برای اولین بار در نسخه های خطی ارمنی قرن نهم و دهم به عنوان یک شهر ذکر شده است. در اواخر قرن هشتم، موش همراه با منطقه تارون تحت کنترل سلسله ارمنی باگراتونی قرار گرفت که آن را از اعراب بازپس گرفتند. موش و منطقه تارون در سال ۹۶۹ به تصرف امپراتوری بیزانس درآمد. پس از قرن یازدهم، این شهر توسط سلسله های اسلامی مانند ارمن شاهان، ایوبیان، ایلخانیان و قره قویونلو اداره می شد. در قرون ۱۰–۱۳، موش به شهری بزرگ با جمعیتی بین ۲۰ تا ۲۵ هزار نفر تبدیل شد. در سال ۱۳۸۷ میلادی تیمور حاکم آسیای مرکزی از منطقه عبور کرد و ظاهراً شهر موش را بدون جنگ تصرف کرد. بعداً آق قویونلوها بر این منطقه حکومت کردند و در قرن شانزدهم عثمانی ها کنترل شهر و منطقه را از صفویان ایرانی گرفتند. در جریان جنگ های عثمانی و ایران در سال ۱۸۲۱ حمله حکومت قاجار به موش رسید.
موش (مجموعه تلویزیونی). موش ( انگلیسی: Mouse؛ کره ای:  마우스; لاتین نویسی اصلاح شده:  Mauseu ) یک مجموعه تلویزیونی کره جنوبی در ژانر دلهره آور با بازی لی سونگ - گی، لی هی جون، پارک جو - هیون و کیونگ سو جین است. این مجموعه به کارگردانی چوی جون - به و کانگ چول - وو و نویسندگی چوی ران، رویارویی افسر پلیس جونگ با - روم ( لی سونگ - گی ) با یک قاتل زنجیره ای را دنبال می کند. این مجموعه از ۳ مارس تا ۲۰ مه ۲۰۲۱، چهارشنبه و پنجشنبه ها، ساعت ۲۲:۳۰ ( کی اس تی ) از تی وی ان پخش شد.
این مجموعه براساس سرویس ویدئویی آنلاین ( اوتی تی ) سیزن کی تی، سومین درام محبوب در نیمهٔ اول سال ۲۰۲۱ است. این مجموعه در جایگاه پنجم در میان تمام درام های چهارشنبه و پنجشنبهٔ تی وی ان ( بر پایهٔ پلتفرم پولی یکپارچه با کابل، آی پی تی وی و ماهواره/ارائه شده توسط نیلسن کره ) قرار گرفت.
فیلم نامه نویس، از پروندهٔ قتل مدرسه ابتدایی اینچئون در سال ۲۰۱۷ الهام گرفته است.
«من می خواهم که متهم بداند فرزند کوچک ما چقدر با ارزش بود …» این چیزی است که مادر کودک قربانی، در سال ۲۰۱۷، در دادگاه قتل مدرسه ابتدایی اینچئون گفت. اما متأسفانه، این اتفاق نیفتاد.
هنگامی که مادر مقتول از متهم پرسید سخت ترین کار در حال حاضر چیست، پاسخ متهم پشیمانی یا احساس گناه نبود. در عوض، متهم گفت: «هوا خوب است، اما برای من اینکه شکوفه های گیلاس را نبینم، سخت تر است. » چیزی که برای متهم سخت بود عدم دیدن شکوفه های گیلاس بود و هیچ چیز در مورد قربانی نبود.
کل ملت از پاسخ متهم شوکه و خشمگین شدند. شاید طبیعی است که متهم چنین پاسخی بدهد. از این گذشته، متهم با ژن متفاوتی از ژن ما، «ژن سایکوپَث» متولد شد. فرد سایکوپث همان مغز انسان های عادی را بدون نورون آینه ای دارد. او درد دیگران را به هیچ وجه احساس نمی کند. همچنین آن ها نمی توانند احساسات دیگری مانند احساس گناه، همدردی، دلسوزی، یا پشیمانی را درک کنند؛ بنابراین نمی توانیم انتظار توبه یا کفاره از متهم را داشته باشیم.
خانواده های قربانیان تنها می توانند بقیهٔ عمر خود را در رنج سپری کنند در حالی که جنایتکاران بقیه عمر خود را برای کشتن صرف کردند. آن ها ژن هایی دارند که به آن ها امکان می دهد چشم خود را نسبت به آنچه انجام داده اند بسته و راحت زندگی کنند، بدون اینکه حتی ۱٪ پشیمانی یا گناهی را که باید احساس می کردند، احساس کنند و این باعث ایجاد خشم غیرقابل تحملی می شود. فیلمنامه نویس، درام را در این پس زمینه برنامه ریزی کرده است. سایکوپث ها کسانی هستند که به آنچه انجام داده اند، ایمان دارند. همان طور که فیلم نامه نویس می خواست ببیند که قاتلان سایکوپث، درد را احساس می کنند، به اعمال خود فکر می کنند و کفارهٔ آن را می دهند. این بهترین مجازات و نجات برای قاتلان سایکوپث است.
موش (منطقةالبروج). موش ( 子 ) یکی از ۱۲ حیوانی است که بنا بر تقویم چینی و تقویم مغولی هر ۱۲ سال یک بار در منطقةالبروج چینی و منطقةالبروج مغولی ظاهر می شود.
افرادی که در فاصلهٔ بین این تاریخ ها زاده شده اند را می توان زادگان سال موش نامید:
● ۱۵ بهمن ۱۳۰۲ – ۳ بهمن ۱۳۰۳: موش چوب
● ۳ بهمن ۱۳۱۴ – ۲۱ بهمن ۱۳۱۵: موش آتش
● ۲۰ بهمن ۱۳۲۶ – ۸ بهمن ۱۳۲۷: موش خاک
● ۷ بهمن ۱۳۳۸ – ۲۵ بهمن ۱۳۳۹: موش فلز
● ۲۶ بهمن ۱۳۵۰ – ۱۳ بهمن ۱۳۵۱: موش آب
● ۱۳ بهمن ۱۳۶۲ – ۳۰ بهمن ۱۳۶۳: موش چوب
● ۳۰ بهمن ۱۳۷۴ – ۱۸ بهمن ۱۳۷۵: موش آتش
● ۱۸ بهمن ۱۳۸۶ – ۶ بهمن ۱۳۸۷: موش خاک
● ۵ بهمن ۱۳۹۸ – ۲۳ بهمن ۱۳۹۹: موش فلز
● ۲۲ بهمن ۱۴۱۰ – ۱۱ بهمن ۱۴۱۱: موش آب
معنی کلمه موش در فرهنگ معین
معنی کلمه موش در فرهنگ عمید
معنی کلمه موش در فرهنگ فارسی
معنی کلمه موش در دانشنامه عمومی
معنی کلمه موش در دانشنامه آزاد فارسی
معنی کلمه موش در ویکی واژه

معنی کلمه موش در دانشنامه آزاد فارسی

موش (mouse)
در جانورشناسی، یکی از چندین جوندۀ کوچک با گوش های کوچک و دم طویل نازک. موش خانگی (Mus musculus) دارای پراکندگی جهانی است. این موش ۷۵ میلی متر طول، و دم برهنه ای به همین طول دارد و بدنش به رنگ خاکستری قهوه ای است و در خانوادۀ موش های خانگی و وابستگان آن ها قرار دارد. در بریتانیا موش Apodemus sylvaticus فراوان است. این موش پررنگ تر است و معمولاً از محیط زیست انسان دوری می کند. موش دروگر کوچک (Micromysminuts)، ۷۵ تا ۹۵ میلی متر طول دارد. لانه هایی کروی از نی می سازد و آن را با ساقه های گیاهان علفی مستحکم می کند. این گونه در معرض انقراض است. بنا به تحقیق انجمن پستانداران در ۱۹۹۷، موش دروگر از ۷۱ درصد لانه هایی که در دهۀ ۱۹۷۰ اشغال کرده بود ناپدید شده است. موش جهنده، متعلق به خانوادۀ موش های جهنده ، دارای پاهای عقبی بزرگ شده ای است و در سراسر نیم کرۀ شمالی، به جز بریتانیا، زندگی می کند. محکم چسبیدن به مادر در حین شیرخوارگی در ۴۴ گونۀ این جانور مشاهده شده است. نوزادان خود را به پستانک سینۀ مادر بسیار محکم قفل می کنند و زمانی که مادر از جایی بالا می رود یا حتی شنا می کند، از مادر آویزان می شوند. این امر امنیت توله ها را حین حمل ونقل یا فرار از دست شکارچی ها تضمین می کند. این امر ممکن است با رقابت در به دست آوردن شیر نیز مرتبط باشد. در ایران دوازده گونۀ مختلف موش زندگی می کند که در پنج جنس طبقه بندی شده اند.

معنی کلمه موش در ویکی واژه

جانور پستاندار از راسته جوندگان با جثه کوچک یا متوسط، پوزه دراز، گوش‌های تقریباً کوچک و دم دراز به رنگ‌های سیاه، خاکستری و سفید است و انواع گوناگون دارد. این جانور بسیار موذی و خطرناک و همیشه موجب خسارات سنگین برای انسان می‌شود.
(کامپیوتر): موس، یا ماوس،
ذلیل، خوار.
موش دواندن: اخلال کردن.
دیوار موش‌داره موش هم گوش داره: هر حرفی را نباید هر جایی زد.

جملاتی از کاربرد کلمه موش

شمع ها را گرچه باد صبح می سازد خموش می کند روشن نسیم صبح شمع آه را
این کار نه کار توست خاموش کین راه به پای رهروان است
از بهر خدا چگونه باشد، با ناله ما، لب تو خاموش؟
حسد می زد درون سینه اش جوش لبش همچون لب دیوار خاموش
خواهی اگر ز پای نیفتی، خموش باش بر نخل عمر، اره بود شمع را زبان
دمی زد بعد از آن خاموش گشته ز عشق ذات خود بیهوش گشته
بس بود بعد از این خموش کنم بی دهان زان شراب نوش‌کنم
عمری چونی میان بست دل بر ادای عشقت یک دم نزیست خاموش نای از نوای عشقت
مرا با حریفان من نوش باد حریفان بد را فراموش باد
خاموش باش تا دل بی‌این زبان بگوید چون گفت دل نیوشم زین گفت عار دارم