موسر

معنی کلمه موسر در لغت نامه دهخدا

مؤسر. [ م ُ ءَس ْ س ِ ] ( ع ص ) آنکه می بندد و اسیر می کند. || آنکه شکنجه می کند اسیر را. ( ناظم الاطباء ).
موسر. [ س ِ ] ( ع ص ) توانگر و فراخ دست. ج ، میاسر، موسرون. ( منتهی الارب ، ماده ی س ر ) ( ناظم الاطباء ). توانگر. ( آنندراج ) ( دهار ). فراخ روزی. مقابل معسر. ( یادداشت مؤلف ). موسع. ج ، موسرون. ( مهذب الاسماء ). || میانه حال. ( یادداشت مؤلف ). || آن زن که آسان زاید. ( مهذب الاسماء ).

معنی کلمه موسر در فرهنگ معین

(س ) [ ع . ] (اِفا. ص . ) توانگر، غنی .

معنی کلمه موسر در فرهنگ عمید

شخص توانگر.

معنی کلمه موسر در فرهنگ فارسی

شخص توانگر، میاسیر جمع
( اسم صفت ) توانگر غنی .
آنکه می بندد و اسیر می کند .

معنی کلمه موسر در ویکی واژه

توانگر، غنی.

جملاتی از کاربرد کلمه موسر

این رشته‌ٔ تحصیلی سبب میشود تا ارائه‌ی داده و اطلاعات را به صورتی بهینه‌سازی کند تا بهترین تجربه‌ی کاربری در مواجهه با آنها نیز رقم بخورد. موسری بعد از فارغ‌التحصیلی از دانشگاه در سال۲۰۰۶ وارد آکادمی هنر سان‌فرانسیسکو شد.
عن عطیة بن بشر المازنی قال اتی عکافة بن وداعة الهلالی رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله و سلم فقال: یا عکافة أ لک زوجة؟ قال لا یا رسول اللَّه، قال و لا جاریة؟ قال لا؟ قال و انت صحیح موسر؟ قال نعم الحمد اللَّه، قال فانک اذا من اخوان الشیاطین، اما ان تکون من رهبان النصاری و اما ان تکون مؤمنا، فاصنع کما نصنع فان من سنّتنا النکاح.