معنی کلمه موزر در لغت نامه دهخدا
مؤزر. [ م ُ ءَزْ زَ ] ( ع ص ) نعت مفعولی از تأزیر. رجوع به تأزیر شود. || نصر مؤزر؛ یاری و اعانت کافی و بسیار. ( منتهی الارب ) ( از ناظم الاطباء ) ( از آنن-دراج ).
موزر. [ م َ / م ُ زِ ]( اِ ) قسمی تفنگ کوتاه. قسمی تفنگ. ( یادداشت مؤلف ). تفنگی که در سال 1872 م.در آلمان متداول شد و بعدها مکرر تکمیل گردید. پیاده نظام آلمان تا سال 1945 م. آن را به کار می برد و ارتشهای مختلف اروپایی نیز آن را پذیرفته متداول کرده بودند. || تپانچه که نوع عالی آن بر قنداق چوبین که در عین حال جلد سلاح نیز هست سوار می شود.