مودار

معنی کلمه مودار در لغت نامه دهخدا

مودار. ( نف مرکب ) مودارنده. که دارای موی باشد. که موی دارد. ( یادداشت مؤلف ). || چیزی که موی زاید داشته باشد و بدان سبب معیوب گردد. دیده مودار. ( آنندراج ) :
به رنگ دیده مودار احوالش بود درهم
رقیب امروزمعلوم است ما را در نظر دارد.شفیع اثر ( از آنندراج ). || ترک دارو شکافدار، در چینی و بلور و امثال آن. چینی و بلورو شیشه ترکیده. ( یادداشت مؤلف ). آنچه دارای خط و ترک باشد ( از شیشه و ظروف و امثال آنها ) ( یادداشت مؤلف ).
- درّ مودار ؛ درّ ترک دار. قسمی سنگ سپید است که در درون آن چیزی چون موی دیده شود و خدام حرمهای مقدسه آن را چون چیزی مبارک و مقدس به مؤمنین ساده دل دهند و گویند که این مویهای پیامبر یا امام است. ( یادداشت مؤلف ).
|| ( اِ مرکب ) استبرق. رجوع به استبرق شود.

معنی کلمه مودار در فرهنگ معین

(ص فا. ) دارندة مو، آنچه دارای خط باشد، دارای تَرَک .

معنی کلمه مودار در فرهنگ فارسی

( اسم ) استبرق

معنی کلمه مودار در فرهنگستان زبان و ادب

{piliferous} [زیست شناسی- علوم گیاهی] ویژگی رأس یا سطحی که پوشیده از مو باشد

معنی کلمه مودار در ویکی واژه

دارندة مو، آنچه دارای خط باشد، دارای تَرَک.

جملاتی از کاربرد کلمه مودار

آمدم با حدیث سیرت خویش که نمودار مردمان سیرست
ندانم این چه کس بود او نمودار که گفتم راز و او شد ناپدیدار
نمودار اگر نیک اگر بد کند باندازه گوهر خود کند
توئی افلاک و انجم در نمودار توئی بنموده رخ از چرخ دوّار
بکل اسرار گفت و جان جان شد از آن اینجا نمودار عیان شد
ترا اینجا بسی کرد او نمودار مگر کاینجا شوی از خواب بیدار
این فرمول می‌تواند به این صورت امتحان شود که بشماریم هر ناحیه در نمودار ون چند بار در سمت راست فرمول شمرده شده‌است.
نمودار زیر شامل تمام خطوط تولید استدلر است:
بگوری چند کس بر روی هم بود نموداری ز نال و از قلم بود
نمودار زیر توسعه کل جمعیت آئورا از سال ۱۹۷۵ تا ۲۰۲۰ را توصیف می‌کند، منطقه شهرداری را از سال ۲۰۲۱ در بر می‌گیرد.
دو آئینه است عشق و دل نمودار نمود جان شده اینجا پدیدار
گهر نمودار گشت یا ثمر آورد شاخ ثمر پدیدار شد یا شکر آورد شاخ
توئی اندر صفات خود نمودار حجاب خود خودی از پیش بردار