معنی کلمه موجودات در لغت نامه دهخدا
بر در کعبه که بیت اﷲ موجودات است
که مباهات امم زان در والا شنوند.خاقانی.زبده ٔموجودات و فهرست مخلوقات گردانید. ( سندبادنامه ص 3 ).در خبر است از سرور کاینات و مفخر موجودات و تتمه دور زمان محمد عبداﷲ ( ص )... ( گلستان ). اجل کائنات ازروی ظاهر آدمی است و اذل موجودات سگ. ( گلستان ).
- پیدا آوردن موجودات ؛ خلق کردن جهان هستی. آفرینش آفریدگان :
همی گویی زمانی بود ازمعلول تا علت
پس از ناچیز محض آورد موجودات را پیدا.ناصرخسرو.- جمله موجودات ؛ همه مخلوقات و همگی شوندگان عالم. ( ناظم الاطباء ).
|| هر چیزکه دارای وجود و هستی باشد. ( ناظم الاطباء ).
- موجودات ثوانی ؛ موجودات بعد از صادرات اولند که نفوس مدبره و ارواحند. ( از فرهنگ علوم عقلی تألیف سیدجعفر سجادی ).
- موجودات جسمانی ؛ موجوداتی هستند که بواسطه حواس ادراک می شوند. مقابل موجودات روحانی که به عقل درک و به فکر تصور می شوند. ( از فرهنگ علوم عقلی ).
- موجودات جزئی ؛ موجوداتی هستند که پیوسته در کون و فساد و متوجه به طرف کمال و تمامیتند. رجوع به موجودات کلی شود. ( فرهنگ علوم عقلی ).
- موجودات خارجی ؛ در مقابل موجودات ذهنی می باشند و مراد از خارج ، خارج از ذهن و عالم عین است که در آن موطن منشاء آثار وجود عینی است. ( فرهنگ علوم عقلی ). موجودات عینی. و رجوع به ترکیب موجودات عینی شود.
- موجودات ذهنی ؛ در مقابل موجودات خارجی است و عبارت است از ارتسام صور اشیاء در ذهن بالجمله موجودات و مخلوقات نفس را به نام موجودات ذهنی نامند که صادر از نفسند و آثاری بر آنها مترتب است. ( از فرهنگ علوم عقلی ).
- موجودات روحانی ؛ موجوداتی است که به عقل درک و به فهم تصور می شوند مقابل موجودات نفسانی. موجودات روحانی بر سه قسم است : 1- هیولای اولی. 2- نفس. 3- عقل. ( فرهنگ علوم عقلی ). ورجوع به ترکیب موجودات نفسانی شود.
- موجودات عالم ؛ هرآنچه در جهان هست. ( یادداشت مؤلف ).
- موجودات کائنه ؛ در مقابل موجودات مبدعه اند. ( فرهنگ علوم عقلی ).