موانع

معنی کلمه موانع در لغت نامه دهخدا

موانع. [ م َ ن ِ ] ( ع اِ ) ج ِ مانعة. ( ناظم الاطباء ) ( یادداشت مؤلف ). || ج ِ مانع. ( اقرب الموارد ) ( یادداشت مؤلف ). چیزهایی که بازدارند و ممانعت کنند کسی را از کاری و هرآنچه مانع اجرای کاری گردد. ( ناظم الاطباء ). || عوائق. مشکلات بازدارنده از پیشرفت امور. ( از یادداشت مؤلف ) : خود را به شره در کارهای مخوف اندازد و از موانع آن نپرهیزد. ( گلستان ). و رجوع به مانع و مانعة شود.

معنی کلمه موانع در فرهنگ معین

(مَ نِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مانع ، بازدارنده ها.

معنی کلمه موانع در فرهنگ عمید

= مانع

معنی کلمه موانع در فرهنگ فارسی

جمع مانع
( صفت ) جمع مانع باز دارنده ها عایقها.

معنی کلمه موانع در ویکی واژه

جِ مانع ؛ بازدارنده‌ها.

جملاتی از کاربرد کلمه موانع

در توصیف موانع خلاقیت در فرهنگ ایرانی موانع زیر را برشمرده‌اند:
آن هم بوقتی بر نیک بختی کو کرده باشد رفع موانع
روابط همجنس‌گرایان با چالش‌های منحصربه‌فردی در رابطه با انگ، تبعیض و حمایت اجتماعی مواجه است. از آنجایی که زوج‌ها با این موانع کنار می‌آیند، کیفیت رابطه می‌تواند تأثیر منفی بگذارد. محیط‌های سیاستی غیرحمایت‌کننده مانند ممنوعیت ازدواج همجنس‌گرایان تأثیر منفی بر رفاه دارند، در حالی که بیرون بودن به‌عنوان یک زوج و زندگی در مکانی با به رسمیت شناختن قانونی روابط همجنس‌گرایان تأثیر مثبتی بر رفاه فرد و زوج دارد. بودن.
زانکه با این موانع بی‌حد روی می آورند سوی احد
عاشق را نه خلوت باید نه صحبت زیرا که خلوت برای سکوت باید و سکوت عاشق را از قواطع است و صحبت از برای راحت باید و راحت مشتاق را از موانع است و آنچه گفته‌اند که معشوق عاشق پیدا باید و مشتاق شیدا باید سر این معنی است عاشق از فراق بطبع گریزد و در وصل آویزد موجب آنست که فراق دوئی اقتضا کند و وصل یکی یعنی در مقام فراق حصول عاشق در عالم اندوه بودو حصول معشوقدر هودج سرور، و این در تفرقه کثرت مشاهده شودو در عشق وحدت باید بل اتحاد و این جز دروصلنبود و ذلک سر عزیزٌ لِمَن فَهِمَ
موانع تا نگردانی ز خود دور درون خانهٔ دل نایدت نور
بگرد خوشدلی ها در، حوادث بپیش آرزوها در، موانع
ماهیت دیدار تو بر زاهد خودبین ظاهر نشود تا نکند دفع موانع
در این روش از دوربین‌هایی روی ماشین نصب می‌شود که وظیفهٔ رصد کردن مسیر، موانع یا اهداف را بر عهده دارد. در این روش، همانند لیزر عمل می‌شود با این تفاوت که از المان‌های بصری جهت هدایت استفاده می‌شود.
از بس عزیزند از کس گریزند دیدارشانرا باشد موانع
در زمان اتحاد جماهیر شوروی، در حین حفاری، بیل مکانیکی به طور تصادفی درگیر ساخت آبنما در حیاط مسجد شد و حفاری متوقف شد. در ادامه مزار و سنگ مزاری که چیزی به عربی روی آنها نوشته شده بود پیدا شد. خواندن مطالب نشان می‌داد که قبر متعلق به خان کشته شده گنجه جوادخان قاجار است و بدون توجه به اعتراضات و موانع دولت، آرامگاه بازسازی شد.
گرنه در قطع موانع تیز باشد تیغ عشق رهروان امید از قطع منازل بگسلند
برای نصب هر نوع آنتن هوایی تلویزیون، ابتدا آنتن در بلندترین نقطهٔ ساختمان و به دور از موانعی مانند دیوارها و ساختمان‌های بلند؛ معمولاً در پشت بام که مکان مناسب‌تری برای دریافت امواج است، به‌طور ثابت نصب می‌شود.
مرا از خلق خستها شرف شد که از راهم موانع برطرف شد
مسیر صادرات برق ایران به سوریه و لبنان از خاک عراق می‌گذرد و براساس خبری که در شهریور ۱۳۹۱ منتشرشد، این کشور هرچند در مذاکرات شفاهی موافقت خود را برای در اختیار گذاشتن مسیر ترانزیت برق، اعلام کرده بود، با جدی‌تر شدن پروژه موانعی را برای این‌کار ایجاد کرد که در شهریور ۱۳۹۱ اعلام‌شد باعث تأخیر چندماهه در تحقق برنامه‌های این پروژه شده‌است.
عکس رخت از پرده هر ذره نماید مرآت دل ار صاف شد از زنگ موانع