مواقع

معنی کلمه مواقع در لغت نامه دهخدا

مواقع. [ م َ ق ِ ] ( ع اِ ) ج ِ موقع. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). ج ِ موقع به معنی جاها و محلها. ( از غیاث ). و رجوع به موقع شود. || ج ِ موقعة. ( اقرب الموارد ). ج ِ موقعة به معنی جاها و محلها. ( آنندراج ). و رجوع به موقعة شود. || ج ِ میقَعَة. ( اقرب الموارد ) ( المنجد ). رجوع به میقعة شود. || ج ِ موقع به معنی وقتها و هنگامها و زمانها: در مواقع ضرورت پیش من می آمد.

معنی کلمه مواقع در فرهنگ معین

(مَ قِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ موقع .

معنی کلمه مواقع در فرهنگ عمید

= موقع mo[w]qe'،

معنی کلمه مواقع در فرهنگ فارسی

جمع موقع
( اسم ) جمع موقع

جملاتی از کاربرد کلمه مواقع

از آنرو مظهر این اسم جامع پیمبر باشد از دانی بمواقع
اراده غیر حق یعنی که واقع نه بیند هیچ در شبی از مواقع
کسی که در تو به چشم خرد نگاه کند مواقع کرم کردگار بشناسد
بطور آمد اگر دانی مواقع تمیز خلق از حق بالتوابع
سؤال از عارفین هم در مواقع بسوی حادثات است آنچه راجع
اغلب کشورها در جهان سکولار هستند و برخی از کشورها در جهان، دین رسمی دارند و حاکمیت دینی هستند. در بیشتر مواقع در کشورهایی که دینی رسمی را پذیرفته‌اند، اهمیت چندانی به دیگر ادیان و پیروان آن دیده نشده و حتی روش‌هایی با خشونت برای علیه آن دین یا اصلاح آن صورت گرفته است.
آنی که نجوم از نظر طالع مسعود بر خاک سر کوی تو سازند مواقع
و کنت صحبتها و العین حق قبیل مواقع القدر المتاح
و مراعات دل آنگاه تواند کرد که همتش مجتمع شده باشد و هموم مختلف از دلش برخاسته، اندر حضرت انس دل را از مواقع غفلت می‌نگاه دارد.
اول ببین مواقع اقدام خویشتن در نه قدم از آن پس و با احتیاط باش
ششم: محبت کسی با دیگری که میان ایشان در بعضی مواضع اجتماع و الفت حاصل شده مثل سفرهای دور و دراز و کشتی نشستن و امثال اینها و این یکی از حکمتهای امر به نماز جمعه و جماعت و عید است، زیرا الفت و اجتماع در این مواقع با نیت خالص، سبب حصول انس و محبت با یکدیگر می گردد.