موارد

معنی کلمه موارد در لغت نامه دهخدا

موارد. [ م َرِ ] ( ع اِ ) ج ِ مورد. ( منتهی الارب ) ( دهار ) ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). راه ورود به آب. راه آبخور.
- موارد مطروقه ؛ آبهای آلوده و ناپاک. ( ناظم الاطباء ).
|| راه و طریقه و موردها و محل ورود و درآمدها. ( ناظم الاطباء ): تا تیغهای مسلول از موارد ورید مستسقی شد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 197 ). به نزعات شیاطین موارد آن محبت منغص گشت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 227 ). و رجوع به مورد شود.
- مصادر و موارد ؛ انجمن ها وجاهایی که مردمان دانا اجتماع میکنند و یکدیگر را ملاقات می نمایند. ( ناظم الاطباء ).
- موارد و مداخل ؛ موارد و مدارج. راه درآمد و دخل و مداخل و مخارج. ( ناظم الاطباء ).
- موارد و مدارج ؛ موارد و مداخل. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه موارد در فرهنگ معین

(مَ رِ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ مورد.

معنی کلمه موارد در فرهنگ عمید

= مورد mo[w]red

معنی کلمه موارد در فرهنگ فارسی

جمع مورد
( اسم ) جمع مورد

معنی کلمه موارد در ویکی واژه

جِ مورد.

جملاتی از کاربرد کلمه موارد

چون درویش در حق آن جوان شفاعت کرد، وی جواب داد که: ای سلیم القلب کسی که طاقت دیدار غبار دامن ما ندارد طاقت دیدار جمال و صحبت ما چون دارد؟ این است حال مرید او را در پرده خودی در پوشش میدارند تا در سطوات حقیقت یکبارگی سوخته و گداخته نگردد، یک تابش برق حقیقت بیش نبیند که او را در حرکت آرد نعره زند، و جامه درد و گریه کند، باز چون بمحلّ استقامت رسد و در حقیقت افراد متمکّن شود نسیم قرب از افق تجلّی بر وی دمیدن گیرد، آن حرکات بسکنات بدل شود، زیرا موارد هیبت ادب حضرت بجای آرد. اینست که ربّ العالمین گفت: فَلَمَّا حَضَرُوهُ قالُوا أَنْصِتُوا.
‌راست که این بسط بنهایت رسد، از موارد قدرت وارد هیبت و دهشت آید، دریای عظمت موج هیبت زند، مسکین بنده در وهده حجبت افتد، زبان تضرّع بگشاید، بزاری و خواری گوید:
خود این معنی اگر دانی موارد بقدس نفس و تنزیه است شاهد
آزادکند ممکن است به یکی از موارد زیر اشاره داشته باشد:
رجوع جمله بر معنای واحد شد ارچه مختلف باشد موارد
۱ «که» بقرینه موارد دیگر از همین کتاب بمعنی «چون» است.
و هم بر این نمط افتتاح کرده شد، و شرایط سخن آرایی در تضمین امثال و تلفیق ابیات و شرح رموز واشارات تقدیم نموده آمد، و ترجمه و تشبیب آن کرده شد، و یک باب که بر ذکر برزویه طبیب مقصور است و ببزرجمهر منسوب هرچه موجزتر پرداخته شد چه بنای آن بر حکایت است. و هر معنی که از پیرایه سیاست کلی و حلیت حکمت اصلی عاطل باشد اگر کسی خواهد که بلباس عاریتی آن را بیاراید بهیچ تکلف جمال نگیرد، و هرگاه که بر ناقدان حکیم مبر زان استاد گذرد بزیور او التفات ننمایند و هراینه در معرض فضیحت افتد. و آن اطناب و بمبالغت مواردت از داستان شیر و گاو آغاز افتاده ست که اصل آنست، و در بستان علم و حکمت بر خوانندگان این کتاب از آنجا گشاده شود.
وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ ای فاصبر علی طاعته و اوامره و نواهیه لاجل ثواب اللَّه. و قیل: فاصبر علی ما اوذیت فی ذات اللَّه، و قیل: لوعد اللَّه و لوجه اللَّه. فاصبر علی اداء الرّسالة و تعلیم الحقّ. و قیل: فاصبر تحت موارد القضاء لاجل اللَّه.
بود دراین ولایت بر مشاهد عناصر فیض باطن را موارد
آنجا نبود مگر پژمردگی زیر موارد هیبت چنانک خدای میگوید فَلَمَّا حَضَرُوهُ قالُوا اَنْصِتوا.