مو به مو

معنی کلمه مو به مو در فرهنگ معین

(بِ ) (ق مر. ) در کمال دقت ، دقیقاً.

جملاتی از کاربرد کلمه مو به مو

راز الف کشف چو شد مو به مو نسبت بسم‌الله و قرآن بجو
چندین هزار جان گرامی شود به باد گر من حدیث طرّه او مو به موکنم
تا ره شانه بدان زلف دل آویز افتاد مو به مو با خبر از حال دل زار شدیم
با همه آهندلی گریان بر او چشم جوشن اشک خونین مو به مو
مو به مو چون مژه احوال مرا می دانی نشود خواب گران پرده بینایی تو
چونکه با رشتهٔ گیسوی تو پیوندی داشت مو به مو بسته به زنجیر جنون شد دل من
جسته‌ام کار جهان را مو به مو دیده‌ام رفتار او را تار تار
بی رویت از بس مو به مو توفان‌طراز حسرتم چون ابر دارد سایه‌ام یک چشم‌ گریان در بغل
در این روش از دستگاه حرارتی برای اتصال مو به موهای فرد استفاده نمیشود. در این روش به وسیله نخ و گیره و سنجاق و کلیپس اضاف می شود.
مو به مویت حساب خواهد بود در چه اندیشه ای چه پنداری
مژه ها با نگاه در سخن است مو به مویم به آه در سخن است