مهندسی
معنی کلمه مهندسی در لغت نامه دهخدا

مهندسی

معنی کلمه مهندسی در لغت نامه دهخدا

مهندسی. [ م ُ هََ دِ ] ( حامص ) شغل و حرفه مهندس. رجوع به مهندس شود.

معنی کلمه مهندسی در فرهنگ فارسی

شغل و حرفه مهندس

معنی کلمه مهندسی در دانشنامه عمومی

مُهَندِسی استفاده از روش های علمی برای طراحی یا ساخت است. مهندسی به کارگیری علوم با استفاده از قوانین طبیعت و فیزیکی به منظور ساخت و طراحی مواد، ساختارها، ماشین ها، ابزار و سامانه ها یا پردازش ها است. شخصی که در رشته مهندسی تحصیل کرده است را مهندس می نامند.
انجمن مهندسین آمریکایی برای پیشرفت حرفه ای، مهندسی را به صورت زیر تعریف کرد:
کاربرد خلاقانه اصول علمی برای طراحی یا توسعه ساختارها، ماشین ها، ابزار یا فرایندهای ساخت یا برای کار جداگانه و همراه با آن ها یا ساخت و به کارگیری موارد مشابه با آگاهی کامل از طراحی آن ها یا پیش بینی عملکرد آن ها تحت شرایط عملیاتی خاص و به عنوان یک نقش اقتصاد عملیاتی یا امنیت زندگی یا دارایی به آن ها احترام گذاشته می شود. کسی که کارهای مهندسی انجام می دهد را مهندس گویند و کسی که پروانهٔ انجام کارهایی برای اهداف رسمی مثل مهندسی حرفه ای، نمایندهٔ مهندسی طراحی، مهندسی دارای پروانه، مهندسی شرکت ثبت شده یا مهندسی اروپایی را دارد.
مهندسی از قرون وسطی و در زمانی که انسان ها اختراع های مثل چرخ و قرقره را داشتند وجود دارد. هرکدام از این اختراع ها با تعریف مدرن از مهندسی مطابقت دارد و اصول مکانیکی اصلی برای ساخت اهداف و ابزار مفید را کشف کرد.
خود اصطلاح مهندسی نیز ریشه شناسی دارد که از واژۀ مهندسی آمده و به سال ۱۳۰۰ و از زمانی بر می گردد که واژه مهندسی ( کسی که بر روی موتور کار می کند ) را به سازنده موتورهای مهندسی می گویند. اکنون در این زمینه موتور، به ماشین نظامی مثل موتورهای مکانیکی در جنگ گفته می شود. نمونه های این استفاده مطلق در این زمان، محصولات مهندسی شده نظامی مثل محصولات نظامی مهندسین هستند.
خود واژه موتور یک منشأ قدیمی تر دارد که از واژه ای لاتین به معنای کیفیت کامل و به خصوص قدرت ذهنی می آید. سپس با طراحی ساختارهای تمدن مثل پل ها و ساختمان ها به صورت یک اصل فنی، اصلاح مهندسی شهری دارد و اثر کار شد و روشی برای تمایز قائل شدن بین این ساختارهای اختصاصی پروژه های غیرنظامی و اصیل در اصل قدیمی تر مهندسی نظامی هستند.
فانوس اسکندریه، اهرام مصر، باغ های معلق بابل، قلعه آکروپلیس و پارتنون اریوپان یا ابپا و کلوسوم تیوتی ها کان و مهرها و اقوام مایا، اینکا، امپراتوری آزتک، دیوار بزرگ چین، معبد بریهاد سوارتانجاوور در بین دیگران شهرتی برای مهارت مهندسین شهری و نظامی باستان هستند؛ اما مهندسین اولیه شهری را من هوتپ می نامیدند.
معنی کلمه مهندسی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه مهندسی در دانشنامه عمومی
معنی کلمه مهندسی در دانشنامه آزاد فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه مهندسی

معنی کلمه مهندسی در دانشنامه آزاد فارسی

مهندسی (engineering)
کاربرد علم برای طراحی، ساخت، تعمیر و نگهداری کارخانه، ماشین ، جاده، راه آهن، پل ، تأسیسات بندری، موتور، کشتی، هواپیما و فرودگاه ، فضاپیماها و ایستگاه های فضایی، و نیز تولید، انتقال، و استفاده از برق. شاخه های اصلی مهندسی عبارت اند از هوافضا، شیمی، عمران، رایانه، برق، الکترونیک، گاز، دریا، مواد، مکانیک، معدن، تولید، رادیو، و سازه. برای اشتغال در حرفۀ مهندسی تحصیلات دانشگاهی و تجربۀ عملی ضروری است، اما مهندسان متخصص معمولاً با کارآموزی یا آموزش های مشابه مهارت های لازم را کسب می کنند.

جملاتی از کاربرد کلمه مهندسی

مهندسی است سر زلف او که دایره را همی زند به گل سرخ بر خم اندر خم
یار، خوش چیزیست، زیرا که یار از خیالِ یار قوّت می‌گیرد و می‌بالد و حیات می‌گیرد چه عجب می‌آید؟ مجنون را خیال لیلی قوّت می‌داد و غذا شد. جایی که خیال معشوق مجازی را این قوت و تأثیر باشد که یار او را قوّت بخشد، یار حقیقی را چه عجب می‌داری که قوّتش بخشد خیال او در صورت و غیبت، چه جای خیال است؟ آن خود جان حقیقت‌هاست، آن را خیال نگویند. عالم بر خیال قایم است و این عالم را حقیقت می‌گویی جهت آنک در نظر می‌آید و محسوس است و آن معانی را که عالمْ فرعِ اوست خیال می‌گویی؟ کار بعکس است ، خیال، خود این عالم است که آن معنی صد چو این پدید آرد و بپوسد و خراب شود و نیست گردد و باز عالم نو پدید آرد و او کهن نگردد، منزّه است از نویی و کهنی. فرع‌های او متّصفند به کهنی و نویی و او (که) مُحدث اینهاست از هر دو منزّه است و ورای هر دو است. مهندسی خانه‌ای در دل برانداز کرد و خیال بست که عرضش چندین باشد و طولش چندین (باشد و صفّه‌اش چندین) و صحنش چندین، این را خیال نگویند که آن حقیقت ازین خیال می‌زاید و فرعِ این خیال است. آری اگر غیر مهندس (در دل) چنین صورت به خیال آوَرَد و تصوّر کند آن را خیال گویند و عُرفاً مردم چنین کس را که بنّا نیست و علم آن ندارد گویندش که ترا خیال است.
ز فراز قامت نازنین رخ نور گستر نازکت چو صنوبریست که بر سرش به مهندسی قمری کنی
گر دویدی مهندسی یک ماه بر درش چون فلک نبردی راه
دانا مهندسی، که هم از شمع رای او شد در سپهر راه سپر ماه و آفتاب
مهندسی است‌ که از بهر مصلحت شب و روز همی به روز بر اشکال شب‌ کند تعیین
سهر قلم ز بیخودی باز نداند از رقم نقطة خالت ار فتد بر ورق مهندسی
عالم نو بنا کند رای تو از مهندسی کشور نو رقم زند، فر تو از موفری
مقیم منزل هفتم مهندسی دیدم دراز عمر و قوی هیکل و بدیع بدن
گویی مهندسی است خَمِ جَعْدِ آن صنم گویی مُشَعبَدی است سرِ زلفِ آن نگار