مهراس

معنی کلمه مهراس در لغت نامه دهخدا

مهراس. [ م ِ ] ( ع اِ ) هاون. ( منتهی الارب ). هاون سنگی. هاون گندم کوب. سِرکو. مطلق هاون است خواه سنگی یا برنجی یا چوبی. ( آنندراج ). هاون سنگین. ج ، مهاریس. ( مهذب الاسماء ). || جواز که بدان گندم کوبند. ( منتهی الارب ). جواز. ( برهان ). هاون دسته. ج ، مهاریس. || کاسه سنگینی که از آن وضو سازند. ( منتهی الارب ). کر. سنگاب. ج ، مهاریس. || سنگی که درون آن را خالی و کاواک نموده باشند و چیزها در آن گذارند. ( آنندراج ). || ( ص ) شتر سخت خورنده و گران جسم. ( منتهی الارب ). شتر صاحب قوت و پرزور و سخت بارکش را نیز گفته اند. ( آنندراج ). || مردی که به شب نترسد و بیم شب از شبروی منع نکند. ( منتهی الارب ).
مهراس. [ م ِ ] ( اِخ ) پدر الیاس و الیاس مرزبان خزر بوده است به روزگار لهراسب شاه :
به مرز خزر مهتر الیاس بود
که پور جهاندیده مهراس بود.فردوسی ( شاهنامه 681/14 ).
مهراس. [ م ِ ] ( اِخ ) پیشرو گروهی از موبدان و دانایان که قیصر روم با باژ و ساو نزد انوشیروان فرستاده است :
گزین کرد از آن فیلسوفان روم
سخنگوی بادانش از پاک بوم...
چو مهراس داننده شان پیشرو
گوی در خرد پیر و در سال نو...
چو مهراس نزدیک کسری رسید
به رومی یکی آفرین گسترید.فردوسی ( شاهنامه 698/41-705 ).

معنی کلمه مهراس در فرهنگ معین

(مِ ) [ ع . ] (اِ. ) ۱ - هاونی است که با آن گندم و مانند آن می کوبند. ۲ - سنگی که درون آن را خالی کرده باشند و در آن چیز گذارند یا آب ریزند و بدان وضو گیرند. ۳ - شتر پر زور و بارکش سخت خور.

معنی کلمه مهراس در فرهنگ عمید

= هاون

معنی کلمه مهراس در فرهنگ فارسی

نام پدر الیاس پیغمبر علیه السلام بوده است .
هاون، وچوبی که دانه هارابا آن می کوبند
۱ - ( اسم ) هاونی است که با آن گندم و مانند آن میکوبند . ۲ - سنگی که درون آنرا خالی کرده باشند و در آن چیز گذارند یا آب ریزند و بدان وضو گیرند . ۳ - شتر پر زور و بارکش سخت خور.
پیشرو گروهی از موبدان و دانایان که قیصر روم باباژوساو نزد انوشیروان فرستاده است .

معنی کلمه مهراس در فرهنگ اسم ها

اسم: مهراس (پسر) (عبری، فارسی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: mehrās) (فارسی: مِهراس) (انگلیسی: mehras)
معنی: نام پدر الیاس پیغمبر ( ع )، ) موبدی رومی که قیصر او را به ریاست شصت موبد به نزد انوشیروان فرستاد تا هدیه ها نزد او برد و با او پیمان دوستی ببندد و باژو ساو را بپذیرد، از شخصیتهای شاهنامه، نام موبدی رومی و نماینده قیصر روم در دربار انوشیروان پادشاه ساسانی

معنی کلمه مهراس در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] مِهْراس نام محلی در بالای کوه احد است.
در بالای کوه احد محلی است با نام مهراس، جایی که در دل کوه آب باران در آن جمع شده و حوضی طبیعی به شمار می آید. رسول خدا(صلی الله علیه وآله) با شماری از یاران و از جمله امیرمؤمنان(علیه السلام) پس از بالا رفتن از کوه احد، کنار مهراس نشستند. در این وقت، امام علی(علیه السلام) ظرف آبی را از مهراس برای شست و شوی دهان رسول خدا(صلی الله علیه وآله) که به دلیل شکسته شدن دندانشان خونی شده بود، گرفتند. این آب به دلیل آنکه بوی بدی داشت، مورد استفاده رسول خدا(صلی الله علیه وآله) که بسیار هم تشنه بودند، قرار نگرفت.
قبه هارون
در بالای کوه احد، محلی به نام قبّه هارون ـ برادر موسی ـ وجود دارد. در برخی نقلها آمده است که هارون در سفر حج به اینجا آمده و در اینجا مدفون شده است. گفتنی است که کمترین دلیل تاریخی بر این مطلب وجود ندارد. این قبه با بنایی مخروبه و دیواری حدود یک متر و نیم باقی مانده است. قبه مزبور در بالاترین نقطه کوه احد است.
حجت الاسلام مقدادی که در سال ۱۳۷۸ از آن جا دیدن کرده در یادداشتی برای ما می نویسد: در میان قلعه نیمه مخروبه، قبر منسوب به هارون قرار داشت و محقّقانی مانند عبدالرحمان بن خویلد در کتاب های خود از آن مکان یاد کرده اند. در طی پنج ماه، هر ماه یکبار به آنجا می رفتم که در بار دوم، با کمال تعجب دیدم قلعه را بازسازی می کنند. از کسانی که آنجا بودند راجع به قبر هارون پرسیدم، آنها پاسخ دادند که اصلا آن را نمی شنا سند. مرتبه سوّم که رفتم، متأسفانه قبر را تخریب کرده و به جای آن منبع آب برای دستشویی گذاشته بودند. در سال ۱۳۷۵ سنگ نبشته قدیمی در آنجا دیدم که در بازسازی اخیر آن را خرد کرده و از میان برده اند.
باید افزود: شاید قبر یاد شده، منسوب به هارونی بوده که زمانی درگذشته و بعدها به خطا، به هارون برادر موسی تطبیق داده شده است! این خطایی است که موارد مشابه فراوان در باره انبیای بنی اسرائیل و امامزادگان و سادات از نسل رسول الله(صلی الله علیه وآله) دارد.
آثار خط کوفی در کوه احد
الصاعدی از محققان محلی مدینه، نوشته است که در آنجا برخی خطوط کوفی هم دیده که تنها لفظ الله آن قابل خواندن بوده است. همچنین کتیبه ای با تاریخ ۹۹۳ و با نام محمدعلی جَرَسخانی بر صخره ای در آنجا وجود دارد. وی افزوده است که همین نام و تاریخ در مقبره شهدای بدر هم موجود بوده است.
قبرستانی در سر راه احدر
...

معنی کلمه مهراس در ویکی واژه

هاونی است که با آن گندم و مانند آن می‌کوبند.
سنگی که درون آن را خالی کرده باشند و در آن چیز گذارند یا آب ریزند و بدان وضو گیرند.
شتر پر زور و بارکش سخت خور.

جملاتی از کاربرد کلمه مهراس

و اذکرن مصرع الحسین و زید و قتیلا بجانب المهراس‌
جای در کله نمرود خرد کن مهراس پشه باده که با مستی رحمت باد است
چو مهراس گفتار قیصر شنید پدید آمد آن بند بد را کلید
چو بلبل برگشا آواز و مهراس جهان خوشبوی گردان زین گل پارس
چو دستگیر ضعیفانی از بلا مهراس بس است پردهٔ افت به خرمن از پر مور
متصل چون شد دلت با آن عدن هین بگو مهراس از خالی شدن
تو مر نقاش خود در نقش بشناس ز مرگ اینجایگه ای دوست مهراس
ز اول عشق دلم داد که: قاسم، مهراس آخر الامر مرا یار بدلداری کشت
چو ناس آمد بگو حق ای سنایی به حق گفتم ز هر نسناس مهراس
دو جوهر دان و مر این هر دو بشناس پس آنگه تو ز نیک و بد بمهراس