مهاجرین

مهاجرین

معنی کلمه مهاجرین در لغت نامه دهخدا

مهاجرین. [ م ُ ج ِ ] ( اِخ ) گروهی که با حضرت محمد( ص ) از مکه به سوی مدینه هجرت کردند : و السابقون الاولون من المهاجرین و الانصار و الذین اتبعوهم باحسان... ( قرآن 100/9 ). و رجوع به هجرت و هجرتان و انصار شود.
مهاجرین. [ م ُ ج ِ ] ( اِخ ) گروهی که معمودیه و قربان و هدایا را معتقدند و آنان را اعیادی است و در عبادتگاه خویش گاو و گوسفند و خوک قربانی کنند و زنان را از صحبت ائمه خویش مانع نشوند، اما نکاح ناشایسته را زشت دانند. ( ابن الندیم ).

معنی کلمه مهاجرین در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع مهاجر در حالت نصبی و جری ( در فارسی مراعات این قاعده نکنند ) : [ از صحابه کبار و مهاجرین انصار اشعار نقل کرده اند . ]
گروهی که معمودیه و قربان و هدایا را معتقدند و آنان را اعیادی است و در عبادتگاه خویش گاو و گوسفند و خوک قربانی کنند و زنان را از صحبت ائمه خویش مانع نشوند ٠ اما نکاح ناشایسته را زشت دانند٠

معنی کلمه مهاجرین در دانشنامه عمومی

مهاجرین (دمشق). مهاجرین ( به عربی: حی المهاجرین ) یک منطقهٔ مسکونی در سوریه است که در استان دمشق واقع شده است. مهاجرین ۵۵٬۵۱۰ نفر جمعیت دارد.

معنی کلمه مهاجرین در دانشنامه آزاد فارسی

مُهاجرین
در تاریخ اسلام، گروهی از مسلمانان که برای حفظ جان خود و نیز کمک و یاری رساندن به اسلام و پیامبر اسلام(ص) همراه یا پس از ایشان از مکه به مدینه هجرت کردند و به کمک انصار، که مهاجرین را در خانه های خود پذیرا شده بودند سبب پیشرفت اسلام شدند. در قرآن (انفال، ۷۲؛ توبه، ۱۰۰) از مهاجرین و انصار یاد شده است. در احادیث آمده است که اولین مهاجر از میان مسلمانان ابوبکر و اولین مسلمان از میان مهاجران امام علی (ع) بوده است. ابن اسحاق می نویسد: چون پیامبر صحابه را دستور داد که به مدینه هجرت کنند، اولین کسی که هجرت کرد ابوسلمة بن بود و بعد از ابوسلمه، عامر بن ربیعه و بعد از وی عبدالله بن جحش و بعد از آنان بقیۀ صحابه گروه گروه می رفتند. همچنین دوازده مرد و چهار زنی که به دستور پیامبر اسلام (ص) به سبب آزار و اذیت شدید از جانب قریش به کشور حبشه و نزد نجاشی هجرت کردند مهاجرین نام دارند و نیز هفتاد مردی که در مرتبۀ دوم، بدون زن و فرزند به حبشه هجرت کردند. این دو گروه «مهاجرین اولین» نام دارند.

معنی کلمه مهاجرین در دانشنامه اسلامی

[ویکی شیعه] مهاجرین مسلمانان شهر مکه پیش از هجرت پیامبر (ص) بودند که پس از فشار قریش، به دستور پیامبر(ص) به شهر یثرب مهاجرت کردند. به نظر می رسد عنوان مهاجرین از قرآن گرفته شده باشد که اشاره به مسلمانان شهر مکه در مقابل انصار (مسلمانان شهر یثرب) داشته است.
مهاجر از ریشه «ه.ج.ر» به معنای سفرکننده به منطقه دیگر است. معنای اصطلاحی آن در صدر اسلام نیز به همین جهت است که اشاره به مردمانی از مکه دارد که قبل از هجرت مسلمان شدند و به جهت آزار و اذیت قریش و به دستور خداوند و رسول الله(ص) به شهر یثرب مهاجرت کردند.
مسلمانان در سال های سیزدهم و چهاردهم پس از بعثت، به یثرب مهاجرت کردند. زمینه هایی را برای مهاجرت مسلمانان مکه به یثرب می توان برشمرد؛ از جمله:
[ویکی اهل البیت] "مهاجرین" اسم فاعل و به معنای دورشوندگان از وطن است. این واژه از ماده "هجر" به معنای ترک و جدایی است.
در سالهای نخستین بعثت پیامبر صلی الله علیه و آله و دعوت عمومی او، مسلمانان در اقلیت شدیدی قرار داشتند، قریش به قبائل عرب توصیه کرده بود که هر کدام، افراد وابسته خود را که به پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان آورده است، تحت فشار شدید قرار دهند و به این ترتیب هر یک از مسلمانان از طرف قوم و قبیله خود، تحت فشار قرار داشت.
آن روز تعداد مسلمانان برای دست زدن به یک "جهاد آزادی بخش" کافی نبود، پیامبر صلی الله علیه و آله برای حفظ این گروه کوچک و تهیه پایگاهی برای مسلمانان در بیرون حجاز به آنها دستور مهاجرت داد و حبشه را برای این مقصد انتخاب کرد و فرمود: «در آنجا زمامدار صالحی است که از ستم و ستمگری جلوگیری می کند، شما آنجا بروید تا خداوند فرصت مناسبی در اختیار ما بگذارد».
منظور پیامبر صلی الله علیه و آله نجاشی بود (نجاشی اسم عامی بود همانند "کسری" که به تمام سلاطین حبشه گفته می شد، اما اسم نجاشی معاصر پیامبر صلی الله علیه و آله اصحمه که در زبان حبشی به معنی عطیه و بخشش است بود). یازده مرد و چهار زن از مسلمانان در ماه رجب سال پنجم بعثت عازم حبشه شدند و از طریق دریا با کرایه کردن کشتی کوچکی راه حبشه را پیش گرفتند. چیزی نگذشت که "جعفر بن ابوطالب" و جمعی دیگر از مسلمانان به حبشه رفتند و به آنان پیوستند.
عثمان و همسرش رقیه دختر پیامبر، زبیر بن عوام، عبدالله بن مسعود، عبدالرحمن بن عوف، ابوحذیفه بن عتبه و همسرش سهله، سهل بن عمرو، مصعب بن عمیر، ابوسلمه بن عبدالاسد و همسرش ام سلمه، عثمان بن مظعون، عامر بن ربیعه و همسرش لیلی دختر ابی خیثمه، حاطب بن عمرو و سهل بن بیضاء... پس از آنان جعفر بن ابی طالب و به دنبال او مسلمانان دیگر که در مجموع 82 تن مرد - به استثنای زنان و کودکان - در کشور نجاشی پناهنده شدند.
همین که قریش از هجرت این مسلمانان به حبشه آگاه شدند "عمرو بن عاص" و "عمارة بن ولید مخزومی" را با هدیه هایی نزد نجاشی پادشاه حبشه فرستادند تا آنان را بازگردانند. اما نجاشی این هدایا را نپذیرفت و از تسلیم کردن پناهندگان به ایشان خودداری کرد. به همین جهت برخی از مفسران شأن نزول آیات 82 تا 84 سوره مائده را درباره نجاشی و اصحاب وی دانسته اند.
آنان پیامبر اسلام و مسلمانان نخستین بودند که از مکه به مدینه هجرت کردند، این مهاجران که گاهی از آنها به مهاجرین بدر تعبیر می شود، جایگاه شایسته ای در تاریخ اسلام دارند، آنان برای خدا از همه سرمایه های مادی خود چشم پوشیدند.

جملاتی از کاربرد کلمه مهاجرین

کمیته عالی امور آذربایحانی‌های خارج از کشور که مسئولیت رسیدگی به امور مهاجرین آذربایجانی، حمایت و ایجاد جوامع و سازمان‌های جدید برای آذربایجانی‌های مقیم خارج تأسیس شده‌است. در سال ۲۰۰۴ این کمیته حدود ۴۰ جامعه آذربایجانی جدید در سراسر جهان را ایجاد کرده‌است.
دوران خلافت ابوبکر بین ۱۳–۱۱ هجری/۴–۶۳۲ میلادی بود. روزی که محمد درگذشت (۱۳ ربیع‌الاول ۱۱ هجری/۸ ژوئن ۶۳۲ میلادی) روز حساسی برای امت نوپای اسلام بود. انصار می‌خواستند که خلیفه از میان آنان باشد، اما عمر و بعضی دیگر از مهاجرین، انصار را وادار به پذیرش ابوبکر نمودند. ابوبکر عنوان خلیفة رسول‌الله گرفت و برایش عمارت خلافتی در مرکز مدینه تأسیس شد.
مهاجرین غیرقانونی همچنین به شدت مشغول تجارت غیررسمی هستند.
رسول خدا گفت: در آن نور که اول بتافت قصرهای حیره و مدائن کسری بر دیده قدس ما عرضه کردند، آن را دیدم کانیاب الکلاب، همچون دندان سگان. و در نور دوم قصرهای زمین روم دیدم و در سوم قصرهای صنعا کانها انیاب، و جبرئیل آمد و مرا خبر داد که آنچه بتو نمودند در تحت قهر امّت تو آرند و ملک امّت تو آنجا برسد مسلمانان شادی کردند و گفتند: حمد آن خداوند را که ما را بر دشمن وعده نصرت و ظفر داد. و منافقان گفتند معتب بن قشیر و عبد اللَّه ابیّ و اصحاب وی: این عجب نگر که محمد ما را چه وعده میدهد! فتح شام و فارس ما را وعده میدهد! و وقت را زهره نداریم که از رحل خویش فراتر شویم! این غرور است که ما را میدهد و میفریبد ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُوراً. انس مالک گفت رضی اللَّه عنه: روز خندق، یاران را دیدم مهاجر و انصار که بدست خویش تبر میزدند و کار میکردند که مزدوران و کارگران نداشتند و سرمای سخت بود آن روز، و بخوشدلی آن رنج و دشخواری همی کشیدند. رسول خدا علیه الصلاة و السلام که ایشان را چنان دید، گفت: «اللهم انّ العیش عیش الآخرة فاغفر للانصار و المهاجرین».
و روی عن ابی امامة قال: «قال رسول اللَّه (ص): «من قرأ سورة طه، اعطی یوم القیامة ثواب المهاجرین و الانصار»
وَ لا تَهِنُوا فرا مقاتلان روز احد میگوید: پشت مدهید و از دست فرو میفتید و از آنچه بر شما رفت از هزیمت و مصیبت اندوهگن مبید. آن روز هفتاد مرد از انصار کشته شدند و پنج مرد از مهاجرین. یکی حمزة بن عبد المطلب، دوم مصعب بن عمیر صاحب رایت رسول خدا (ص)، سوم عبد اللَّه بن جحش ابن عمّة رسول اللَّه، چهارم عثمان بن شماس، پنجم سعد مولی عتبه. و هفتاد مرد دیگر را مجروح کردند، ازیشان یکی علی بن ابی طالب (ع) بود. بر وی شصت و اند جراحت بود.
انس مالک گفت: روزی مصطفی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم در شاهراه مدینه میرفت، یتیمی را دید که کودکان بر وی جمع آمده بودند و او را خوار و خجل کرده، و هر یکی بروی تطاولی جسته، آن یکی میگفت پدر من به از پدر تو. دیگری میگفت: مادر من به از مادر تو، سدیگری میگفت: کسان و پیوستگان ما به از کسان و پیوستگان تو، و آن یتیم می‌گریست، و در خاک می‌غلتید. رسول خدا چون آن کودک را چنان دید، بر وی ببخشود، و بر وی بیستاد، گفت: ای غلام کیستی تو؟ و چه رسید ترا که چنین درمانده؟ گفت: من پسر رفاعه انصاری‌ام، پدرم روز احد کشته شد، و خواهری داشتم فرمان یافت، و مادرم شوهر باز کرد، و مرا براند، اکنون منم درمانده، بی کس! و بی‌نوا! و ازین صعب‌تر مرا سرزنش این کودکان است! مصطفی از آن سخن وی در گرفت، و آن درد در دل وی بدو کار کرد، و بگریست! پس گفت ای غلام اندوه مدار، و ساکن باش، که اگر پدرت را بکشتند من که محمدم پدر توام، و فاطمه خواهر تو، و عایشه مادر تو. کودک شاد شد و برخاست، و آواز برآورد که ای کودکان، اکنون مرا سرزنش مکنید و جواب خود شنوید «ان ابی خیر من آبائکم! و امّی خیر من امهاتکم! و اختی خیر من اخواتکم؟» آن گه مصطفی دست وی گرفت، و بخانه فاطمه برد، گفت یا فاطمه! این فرزند ما است و برادر تو، فاطمه برخاست، و او را بنواخت و خرما پیش وی بنهاد، و روغن در سر وی مالید، و جامه در وی پوشید، و همچنین وی را بحجره‌های مادران مؤمنان بگردانید. فکان یعیش بین ازواجه حتی قبض النبی صلّی اللَّه علیه و آله و سلم، فوضع التراب علی رأسه، و نادی «وا ابتاه! الیوم بقیت یتیما» فابکی عیون المهاجرین و الانصار، فاخذه ابو بکر. و هو یقول یا بنیّ مصیبة دخلت علی المسلمین اذا اختلس محمد من بین اظهرهم، انا ابوک یا بنی! فکان مع ابی بکر حتی قبضه اللَّه عز و جل‌
طی سرشماری سال ۱۳۹۵ حدود ۴۶ درصد مهاجران افغانستانی در ایران زیر ۲۰ سال و حدود ۶۷ درصد از آنان زیر ۳۰ سال سن دارند. با توجه به حضور ۴۰ ساله این مهاجران در ایران بسیاری از مهاجرین احتمال می‌روند که متولد شده ایران باشند. طبق این سرشماری جمعیت مهاجران افغانستانی از مردم بومی ایران جوان‌تر هست (۳۱ درصد ایرانیان زیر ۲۰ سال و ۴۹ درصد ایرانیان زیر ۳۰ سال هستند). یکی از دلایل اصلی آن را می‌توان به آمار بالای زاد و ولد و پایین بودن سن ازدواج در این جمعیت را نام برد.
ادبیات روسی (به روسی: Русская литература) به ادبیات کشور روسیه و مهاجرین آن و همچنین آن دسته از کشورهای روسی‌زبانی که به‌طور تاریخی جزو روسیه یا شوروی بودند گفته می‌شود.
«یوم» نصب علی الظّرف است، قیل: یوم تبیضّ وجوه المهاجرین و الانصار و تسودّ وجوه بنی قریظة و النضیر. و قیل: تبیضّ وجوه المخلصین و تسودّ وجوه المنافقین.