منی کردن
معنی کلمه منی کردن در فرهنگ فارسی
معنی کلمه منی کردن در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه منی کردن
دشمنی کردند و بدگوئی بر خاقان مرا در دل خاقان فکندند از خلاف من غبار
در لباس دشمنی کردند با ما دوستی شور چشمانی که داغ ما نمکدان ساختند
دل ز من برداشت یار مهربان، واحسرتی دشمنی کردند با من دوستان، واحسرتی!
ترا با دوست کاری نیست چون جز دشمنی کردن به دشمن ناتوانی دوست را ای دوست دشمن کن
در آن دوستی جستن اول چه بود وزین دشمنی کردن آخر چه سود
دشمنی کردند با من دوستان، از بخت بد این حکایت در جهان شد داستان، واحسرتی!
دشمنی کردند با من لیکن از روی قیاس دوستی باشد که دردم پیش درمان گفتهاند
نقلست که چون او بردار کردند ابلیس بیامد و گفت: یکی انا تو گفتی و یکی من چونست که از آن تو رحمت بار آورد و از آن من لعنت حلاج گفت: توانا بدر خود بردی و من از خود دور کردم مرا رحمت آمد و ترا نه چنانکه دیدی وشنیدی تا بدانی که منی کردن نه نیکوست و منی از خود دور کردن به غایت نیکوست والحمدلله رب العالمین و الصلوة علی محمد واله اجمعین