منکرات

معنی کلمه منکرات در لغت نامه دهخدا

منکرات. [ م ُ ک َ ] ( ع ص ، اِ ) چیزهای نامطبوع و نامشروع و ناراست و ناحق. ( ناظم الاطباء ). ج ِ مُنکَر: از ایذاء مردمان و دوستی دنیا و جادویی و دیگر منکرات پرهیز واجب دیدم. ( کلیله و دمنه ). رجوع به منکر شود.
- منکرات الموت ؛ شدائد و سختیهای مرگ. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه منکرات در فرهنگ معین

(مُ کَ ) [ ع . ] (اِ. ) کارها و چیزهای ناشایست و ناپسند.

معنی کلمه منکرات در فرهنگ فارسی

( اسم ) جمع منکره ( منکر ) : [ هرچ آن روز میان شما از مقاولات و مفاوضات رفت جمله شنیدم و بر منکرات کلام چون تو معروفی منکر میشدم ... ] ( مرزبان نامه . ۱۳۱۷ .ص ۲۷۱ )

معنی کلمه منکرات در ویکی واژه

کارها و چیزهای ناشایست و ناپسند.
افرادی که مهمان مونث به خانه شان می آید با صدای بلند میخوانند و گیتار میزنند.

جملاتی از کاربرد کلمه منکرات

گاه بود که عاشق از کثرت درد و قوت از عاج در بیابان هوا شود و سرگردان گردد تا به حدی که عشق را منکر شود و آن را منکری داند از منکرات و ترک آن را موجب قربت شناسد. عشق گوید که این هوس است اگرچه نفس قالَ اِنی تُبتُ الان.. آن توبه چون ایمان باس کفار بی اصل همانا این هوس از ولایت دل زاید به مدد هواء حس نفس اماره که با او گوید:
و انی الاستقامة والتوقی لقلب بعد شرب المنکرات؟!
با دشمنان معاشر و مشغول منکرات با دوستان بخدعه و با خود بحیلتیم
بدان که در این روزگار عالم پر از منکرات است و خلق نومید شده اند که این صلاح پذیر و به سبب آن که بر همه قادر نه اند از آنچه قادرند نیز معرض اندکسانی که اهل دین اند چنین اند، اما اهل غفلت خود بدان راضی اند. و روا نباشد که بدانچه بینی خاموش باشی و ما به هر جنسی از آن اشارت کنیم که جمله آن گفتن ممکن نگردد و این منکرات بعضی در مسجدهاست و بعضی در بازارها و بعضی در راهها و بعضی در گرمابه ها و بعضی در خانه ها.
باب سوم در منکرات که غالب است در عادت.
و می گوید، «و الذین ان مکناهم فی الارض اقاموا الصلاه و اتوالزکاه و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر». امر به معروف را با نماز و زکوه به هم نهاد و این دین را بدین صفت کرد. و رسول (ص) گفت، «امر معروف کنید، اگرنه خدای تعالی بدترین شما را بر شما مسلط کند، آنگاه چون بهترین شما دعا کنند نشنود.» و صدیق روایت می کند که رسول (ص) گفت، «هیچ قوم نیست که در میان ایشان معصیت رود و انکار نکنند که نزدیک بود که خدای تعالی عذابی فرستد که همه را برسد.» و گفت، «همه کارهای نیکو در جنب غزا کردن چون قطره ای است در دریای عظیم و غزا کردن در جنب امر معروف چون قطره ای است در دریای عظیم» و گفت، «هر سخن که آدمی گوید همه بر وی است، مگر امر معروف و نهی منکر و یادکرد خدای تعالی». و گفت، «خدای تعالی بیگناه را از خواص به سبب عوام عذاب نکند، مگر آن وقت که منکر بینند و منع توانند کردن و خاموش باشند». و گفت، «جایی منشینید که کسی را به ظلم میکشند یا می زنند که لعنت بارد بر آن کس که می بیند و دفع نکند». و گفت، «نباید که هیچ کس جایی بایستد که آنجا ناشایستی رود و نه حسبت کند که آن حسبت نه اجل وی بیشتر آرد و نه روزی وی کمتر کند»، و این دلیل است که در سرای ظالمان و جایی که سنگر باشد و حسبت نتوان کرد نشاید رفتن بی ضرورتی. و از این سبب بود که بسیاری از سلف عزلت گرفته اند که بازارها و راهها خالی از منکرات ندیده اند.
و مخفی نماند که آنچه ذکر شد شرایط و آداب آن کسی بود که امر به معروف و نهی از منکر می نماید و اما کسی را که باید امر و نهی کرد شرط او در غالب آن است که عاقل و بالغ باشد بلی: در بعضی از منکرات این شرط نیست، چون اگر کسی طفل یا دیوانه را ببیند که شراب می خورد بر او واجب است که شراب را بریزد و او را منع کند.
در کتاب حق بخوان تنهی الصلوة للمصلی عن جمیع المنکرات